ایران زمین

موضوعات وبلاگ به دفاع مقدس و جنگ نرم اختصاص دارد

همه چیز درباره ی بسیج


سازمان بسیج مستضعفین


سازمان بَسیج مستضعفین که با نام نیروی مقاومت بسیج هم شناخته می‌شود در ۵ آذر ۱۳۵۸ به فرمان روح الله خمینی تشکیل شد و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی در دی ۱۳۵۹ قانوناً رسمیت پیدا کرد و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تعلق گرفت. به اعضای این سازمان بسیجی می‌گویند و طبق ماده ۱۳ قانون مقررات استخدامی سپاه، بسیجی به فردی اطلاق می‌شود که داوطلبانه جهت تحقق ارتش ۲۰ میلیونی تحت پوشش سپاه در می‌آید. به موجب همین مادهٔ قانونی بسیجیان به سه دسته «بسیج عادی»، «بسیج فعال» و «بسیج ویژه» یا «پاسداران افتخاری» تقسیم می‌شوند.[۱] در جنگ ایران و عراق از بسیجیان بیشتر برای ارسال به صورت داوطلبانه و سازماندهی شده به جبهه‌ها استفاده می‌شد.


تشکیل

بسیج مستضعفین با فرمان آیت‌الله خمینی در ۵ آذر ۱۳۵۸ تشکیل شد و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی در دی ۱۳۵۹ به صورت قانونی رسمیت پیدا کرد ابتدا مدتی مجد و پس از آن سالک فرمانده بسیج بودند. محمدعلی رحمانی از سال ۱۳۶۲ مسئولیت آن را بر عهده گرفت او تا پایان جنگ هشت ساله عراق علیه ایران در این سمت فعالیت می‌کرد وی توانست با روشی نوین نیروهایی را از پیر و جوان از نقاط دور افتاده و روستاها تا ادارات و دانشگاهها و دانش آموزان و روحانیون را سازماندهی نموده و با افزایش پایگاه‌های مقاومت از ۷۰۰۰ به ۲۱۵۰۰ پایگاه نیرویی بزرگ را بوجود آورد تا در جهت اجرای فرمان خمینی به عنوان ارتش بیست میلیونی به جبهه اعزام نمایند که اعزام یکصد هزار نفری سپاه محمد حاصل این سازماندهی بود. رحمانی معتقد بود که بسیج باید به صورت یک نیروی مردمی و فراگیر باقی بماند وی تا سال ۱۳۷۰ در بسیج مستضعفین بود. پس از درگذشت خمینی فشار سپاه برای تبدیل بسیج مستضعفین به نیروی مقاومت بسیج افزایش پیدا کرد و در نهایت با خروج رحمانی از بسیج و تغییر ساختار نیروی مقاومت بسیج تشکیل شد و افشار به عنوان اولین فرمانده نیروی مقاومت بسیج منصوب گردید.

ساختار تشکیلاتی

نیروهای بسیج ایران از بدو تأسیس تا پایان مسئولیت سردار سید یحیی صفوی رسماً زیرمجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده‌اند. با تغییر فرماندهی سپاه و با روی کار آمدن سردار محمدعلی جعفری مسئولیت فرماندهی بسیج برای اولین بار به فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واگذار گردید، و حسین تائب در تیرماه ۱۳۷۸ به فرماندهی بسیج منصوب شد اما پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران فرماندهی بسیج به سردار محمدرضا نقدی سپرده شد.
عزیز جعفری با دسته‌بندی تهدیدات علیه جمهوری اسلامی به تهدید نرم، تهدید نیمه‌سخت (شورش‌های مردمی بدون سلاح گرم[۲]، تهدیدهای اقتصادی-سیاسی داخلی و خارجی[۳]) و تهدید سخت (شورش‌های مسلحانه، جنگ داخلی و جنگ خارجی) وظیفه مبارزه با تهدید نرم را به بسیج غیرنظامی، نیمه‌سخت را به بسیج نظامی و سخت را به نیروی زمینی سپاه و بسیج نظامی محول می‌کند.[۴]

تشکل‌ها

بسیج دانش آموزی
بسیج دانشجویی
بسیج جامعه پزشکی
بسیج جامعه مهندسین
بسیج اساتید
بسیج خواهران
بسیج ادارات
بودجه


براساس قانون برنامه چهارم توسعه بایستی هر سال ۴۰۰ میلیارد تومان برای بسیج در نظر گرفته شود که در سال اول برنامه یعنی سال ۱۳۸۴، ۱۷۳ میلیارد تومان و در سال ۸۵ نیز مجدداً ۱۷۳ میلیارد تومان در نظر گرفته شده‌است.[۵] بگفته فرمانده بسیج و نشریه «صبح صادق» ارگان دفتر سیاسی سپاه بودجه این نهاد در سال ۱۳۸۷ ۲۰۰٪ افزایش پیدا کرده و بصورت جداگانه از این بودجه، ۵۰ میلیارد تومان نیز برای کمک به بسیجیان بیکار در نظر گرفته شده‌است.[۶] در سال ۱۳۸۸ هم بر اساس اعلام نشریه برنامه ارگان معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهوری، بودجه بسیج ۴۵ میلیارد و ۲۳۸ میلیون تومان افزایش یافت.[۷]

در سال ۱۳۸۳ به منظور تامین منابع مالی و ارزی و رفع سریع مشکلات درمانی و خدماتی توانبخشی جانبازان و ایثارگران انقلاب اسلامی و تهیه تجهیزات و امکانات مورد نیاز گردان‌های عاشورا و الزهرای بسیج معادل ۳۵۰ میلیون دلار از محل حساب ذخیره ارزی به بسیج اختصاص یافت.[۸]

اهداف

اهداف بسیج مستضعفین به نقل از وبگاه آن به شرح زیر است:
تحقق فرمایش روح الله خمینی مبنی بر تشکیل هسته‌های حزب الله
ایجاد توانایی‌ها و آمادگی‌های لازم دفاعی در آحاد مردم در دفاع از کشور
ایجاد توانایی‌های لازم رزمی در نیروهایی که توانایی شرکت در عملیات‌های کلاسیک و بزرگ را دارند
ایجاد توانایی‌های لازم در آحاد مردم بمنظور کمک به هنگام بروز بلایا و حوادث غیر پیشبینی
کمک به دولت در امر سازندگی

نیروی انسانی

بسیج در سراسر کشور ۱۱ میلیون نیروی داوطلب دارد. براساس تحقیق «مرکز استراتژی و تحقیقات بین‌الملل» در واشنگتن بسیج ۹۰۰ هزار نیروی فعال و ۳۰۰ هزار نیروی ذخیره دارد. به اعضای بسیج که درسطح مدارس راهنمایی ایران تحصیل می‌کنند پویندگان و به اعضای در سطح دبیرستان پیشگامان گفته می‌شود.[۹] عضویت‌های بسیج به گروه‌های زیر تقسیم می‌گردد:
بسیجی عادی: عموم اقشار معتقد به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هستند که پس از گذراندن دوره آموزش عمومی به عضویت بسیج درآمده و سازماندهی می‌گردند.
بسیجی فعال: آن دسته از بسیجیان عادی داوطلب هستند که واجد شرایط لازم بوده و پس از گذراندن دوره‌های آموزشی سازمان دهی شده و با سپاه همکاری می‌کنند.
بسیجیان ویژه: این گروه که به پاسدار افتخاری هم شناخته می‌شوند افرادی هستند که صلاحیت‌های یک پاسدار را دارا می‌باشند و پس از گذراندن آموزش‌های لازم در این زمینه سازماندهی می‌گردند.


آخرین پیام حضرت روح‌الله در سالگرد تشکیل بسیج


از خدا می‌خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی طی پیامی در دوم آذرماه 1367 آخرین پیام خود را در سالگرد تاسیس بسیج صادر و طی آن علاوه بر تدبیر تشکیل بسیج دانشجو و طلبه، وجوه دیگری از چهره تابناک این نهاد مقدس را تبیین فرمودند.

متن آخرین پیام حضرت امام خمینی(ره) در سالگرد تاسیس بسیج به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران، یقینا از برکات و الطاف جلیه خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد.
در حوادث گوناگون پس از پیروزی انقلاب خصوصا جنگ، بودند نهادها و گروه‌های فراوانی که با ایثار و خلوص و فداکاری و شهادت‌طلبی، کشور و انقلاب را بیمه کردند. ولی حقیقتا اگر بخواهیم مصداق کاملی از ایثار و خلوص و فداکاری و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم، چه کسی سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود.

بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه‌های آن بوی بهار وصل و طراوات یقین حدیث عشق می‌دهد. بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته‌های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سر داده‌اند.

بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت‌یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی‌نشانی گرفته‌اند. بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده‌اند.
من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می‌خورم و از خدا می‌خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی‌ام.
من مجددا به همه ملت بزرگوار ایران و مسؤولین عرض می‌کنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترین ساده‌اندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصا آمریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشته‌اند. لحظه‌ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت آمریکا و شوروی کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی -صلی الله علیه و آله و سلم- موج می‌زند.
باید برای شکستن امواج طوفان‌ها و فتنه‌ها و جلوگیری از سیل آفت‌ها به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح شویم. ملتی که در خط اسلام ناب محمدی -صلی الله علیه و آله و سلم- و مخالف با استکبار و پول‌پرستی و تحجرگرایی و مقدس‌نمایی است، باید همه افرادش بسیجی باشند و فنون نظامی و دفاعی لازم را بدانند چرا که در هنگامه خطر، ملتی سربلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگی لازم رزمی را داشته باشد.
خلاصه کلام، اگر بر کشوری ندای دلنشین تفکر بسیجی طنین اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الا هر لحظه باید منتظر حادثه باشیم.
بسیج باید مثل گذشته و با قدرت و اطمینان خاطر به کار خود ادامه دهد. امروز یکی از ضروری‌ترین تشکل‌ها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه‌ها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند، فرزندان بسیجی‌ام در این مراکز، پاسدار اصول تغییر ناپذیر "نه شرقی و نه غربی " باشند.
امروز دانشگاه و حوزه از هر محلی بیشتر به اتحاد و یگانگی احتیاج دارند. فرزندان انقلاب به هیچ وجه نگذارند ایادی آمریکا و شوروی در آن دو محل حساس نفوذ کنند. تنها با بسیج است که این مهم انجام می‌پذیرد.
و مسائل اعتقادی بسیجیان به عهده این دو پایگاه علمی است. حوزه علمیه و دانشگاه باید چارچوب های اصیل اسلام ناب محمدی را در اختیار تمامی اعضای بسیج قرار دهند.
باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است. چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست. باید هسته‌های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد. شما در جنگ تحمیلی نشان دادید که با مدیریت صحیح و خوب می‌توان اسلام را فاتح جهان نمود.
شما باید بدانید که کارتان به پایان نرسیده است. انقلاب اسلامی در جهان نیازمند فداکاری‌های شماست. مسؤولین تنها با پشتوانه شماست که می‌توانند به تمامی تشنگان حقیقت و صداقت اثبات کنند که بدون آمریکا و شوروی می‌شود به زندگی مسالمت‌آمیز توأم با صلح و آزادی رسید. حضور شما در صحنه‌ها موجب می‌شود که ریشه ضد انقلاب در تمامی ابعاد از بیخ و بن قطع گردد.
من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می‌بوسم و می‌دانم که اگر مسؤولین نظام اسلامی از شما غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت.
بار دیگر تأکید می‌کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت. من از تمامی بسیجیان خصوصا از فرماندهان عزیز آن تشکر می‌کنم و از دعای خیر برای این فرزندان با وفای اسلام غفلت نخواهم نمود.
خداوند شهدای عزیز و گمنام بسیج را به نعمت همجواری اهل بیت -علیهم السلام- متنعم و جانبازان عزیز را شفا و اسرا و مفقودین عزیز را سالم به اوطانشان بازگرداند و هر روز بر عظمت و شوکت این نهاد مقدس و مردمی که پیروان اسلام عزیز و حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفدا هستند، بیفزاید.
والسلام علیکم و رحمه‌الله
دوم آذرماه سال 1367
روح‌الله الموسوی الخمینی


جهاد و شهادت


فصل بزرگ حرکت بسیجی 1

اشاره: مقام معظم رهبری درباره‏ی تفکر و حرکت بسیجی و هدف دشمنان اسلام برای از بین بردن عزت مسلمین فرموده ‏اند:

«افرادی به نیابت از دشمنان عزت این ملت سعی کردند جهاد را بدنام کنند. الان می‏دانید در کشورهایی از منطقه‏ی ما، سعی امریکایی‏ها بر این است که آیات جهاد را از کتاب‏های درسی بیرون بیاورند؛ اصرار کردند که باید این کار را بکنید؛ بعضی از دولت‏های ضعیف و زبون هم این را قبول کردند. می‏خواهند جهاد را از آیات قرآن و تعالیم دینی خارج کنند؛ چون ضامن عزت ملت‏های اسلامی و امت اسلامی و بزرگ‏ترین سنگر و حصن حصین مقاومت، جهاد فی‏سبیل‏اللَّه است. شهادت را به عنوان یک عمل ساده‏لوحانه معرفی کردند، که خود برترین ارزش‏هایی است که جهاد به دنبال دارد. جهاد وقتی می‏تواند اثر خودش را به‏طور کامل نشان دهد که با دل نهادن به شهادت همراه باشد. جهاد و شهادت، دو فصل بزرگ حرکت بسیجی است»1.

از آنجا که دو فصل بزرگ حرکت بسیجی توسط معظم‏له مشخص شده است ضروری است تا این دو موضوع در حد بضاعت تشریح و تبیین گردد. در این راه سعی نموده‏ایم تا این تبیین نیز با بهره‏گیری از بیانات حضرت امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب انجام شود. آنچه در پی می‏اید تلاشی است برای این امر مهم که طی چند شماره از محضرتان خواهد گذشت.

جهاد چیست؟

فرق قتال و جهاد

در قرآن کریم گاهی بحث از قتال شده است مانند ایه واجب شدن نبرد با مشرکین که می‏فرماید «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتال»2 و گاهی بحث جهاد مطرح گردیده است: «وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ»3. واژه «قتال» فقط به معنای مقابله نظامی و درگیری با دشمن است4 ولی واژه «جهاد» به معنای هرگونه کوشش در راه خدا و تلاش برای انجام نیکی‏ها است و قتال شعبه‏ای از جهاد است5 خداوند خطاب به پیامبر(ص) می‏فرماید: «و جاهدهم به جهاداً کبیرا6 به وسیله قرآن با آن‏ها جهاد کن» بدون شک منظور از جهاد در این مورد جهاد فکری و فرهنگی و تبلیغاتی است، نه جهاد مسلحانه چرا که این سوره مکی است و می‏دانیم که دستور جهاد مسلحانه(قتال) در مکه نازل نشده است7.

دو رکن جهاد

مقام معظم رهبری در تشریح این موضوع فرموده‏اند: «معیار جهاد شمشیر و میدان جنگ نیست. معیار جهاد همان چیزی است که امروز در زبان فارسی ما در کلمه‏ی مبارزه وجود دارد. فلانی آدم مبارزی است. فلانی آدم مبارزی نیست. نویسنده‏ی مبارز، نویسنده‏ی غیر مبارز. عالم مبارز، عالم غیر مبارز. دانشجوی مبارز و طلبه‏ی مبارز، دانشجوی غیر‏مبارز و طلبه‏ی غیر‏مبارز. جامعه‏ی مبارز و جامعه‏ی غیرمبارز. پس جهاد یعنی مبارزه.

در مبارزه دو چیز حتماً لازم است: یکی اینکه در آن جد و جهد و تحرکی باشد. انسان در رختخواب یا در پستوی خانه که نمی‏تواند مبارزه کند، در مبارزه باید جد و جهدی وجود داشته باشد... دوم اینکه در مقابلش دشمنی باشد.

مبارزه در آنجا که دشمن نیست معنا ندارد. پس جهاد متقوم بر این دو رکن است... اگر کسی علیه دوست جد و جهد کند این جهاد نیست بلکه فتنه و اخلال است. اگر کسی در مقابل دولت حق در مقابل صلاح و نظام حق جد و جهد و تلاش کند این فتنه و محاربه است، جهاد نیست. حالا این جد و جهدی که انجام می‏گیرد به هر شکلی باشد چه به شکل نوشتن، گفتن، کتاب و چه به شکل شب‏نامه، شایعه‏پراکنی، نق‏زدن و منفی‏بافی همه‏اش فتنه‏گری و اغواگری و بعضی از اشکالش محاربه است. اگر همه‏ی این‏ها در مقابل دشمن خدا و دشمن علی لسان‏الله و لسان رسوله و اولیائه علیهم‏السلام باشد می‏شود جهاد فی‏سبیل‏الله. پیغمبر(ص) به این‏گونه جهاد دعوت می‏کند. پس تنبلی و نشستن و بیکارگی و بی‏اهتمامی از امت پیغمبر خواسته نیست. جهاد دایم».8

جهاد یعنی مبارزه

معظم‏له در بیانی دیگر فرموده‏اند: «جهاد یعنی مبارزه. در زبان فارسی جنگ و ستیزه‏گری معنای مبارزه را نمی‏دهد. می‏گویی من دارم مبارزه می‏کنم: مبارزه‏ی علمی می‏کنم، مبارزه‏ی اجتماعی می‏کنم، مبارزه‏ی سیاسی می‏کنم، مبارزه‏ی مسلحانه می‏کنم، همه‏ی این‏ها مبارزه است و معنا دارد. مبارزه یعنی تلاش پر نیرو در مقابل یک مانع یا یک دشمن. اگر هیچ مانعی در مقابل انسان نباشد مبارزه وجود ندارد. در جاده‏ی آسفالته انسان پایش را روی گاز بگذارد و با باک پر از بنزین سفر کند این را مبارزه نمی‏گویند. مبارزه آن‏جایی است که انسان با مانعی برخورد کند که این مانع در جبهه‏های انسانی‏ می‏شود دشمن و در جبهه‏های طبیعی می‏شود موانع طبیعی. اگر انسان با این موانع درگیر شود و سعی کند آن‏ها را از میان بردارد این می‏شود مبارزه. جهاد در زبان عربی عیناً به همین معناست یعنی مبارزه. جهاد در قرآن و حدیث هم به همین معناست. همه جا به معنای جنگ مسلحانه نیست. البته یک جا با جنگ مسلحانه تطبیق می‏کند یک جا هم با جنگ غیرمسلحانه تطبیق می‏کند».9

«اساساً همین وجود مانع است که به تلاش انسان معنا و حقیقت معنوی می‏بخشد و اسمش می‏شود جهاد؛ والّا اگر مانع نبود، جهاد معنی نداشت. جهاد یعنی جد و جهد همراه با زحمت و چالش با موانع».10

جهاد ادامه دارد

«اینک ما در دورانی قرار گرفته‏ایم که جهاد فی‏سبیل‏الله در شکلی اگر چه نه به صراحت دوران جنگ، اما با همان دشواری‏ها و شاید با ظرافت بیشتر بر دوش همه‏ی ماست».11

جهاد وظیفه است

«من می‏گویم وظیفه‏ی معلم و فرهنگی و دانش آموز که این‏ها در مرکز دایره قرار دارند و همچنین همه‏ی کسانی که با امور فرهنگی کشور سر و کار دارند یک جهاد و مبارزه‏ی طولانی است».12

میدان‏های جهاد

در این زمان مصادیق و میدان‏هایی هست که این مبارزه و تلاش در آن‏ها نمود و تبلور بیشتری دارد و شناخت و توجه بیشتر به آن‏ها بسیجیان را هوشیارتر و در میدان جهاد موفق‏تر خواهد نمود. حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در طی سال‏های گذشته در مناسبت‏ها و وقایع مختلف انقلاب تعدادی از آن‏ها را برشمرده‏اند که به برخی از آن‏ها اشاره می‏کنیم.

جهاد در همه جا

«همه جهاد به جبهه رفتن نیست. هرجا هستید می‏توانید مجاهد فی‏سبیل‏الله باشید».13

«جهاد داخل خانه‏ها هم ممکن است و همه جا انسان می‏تواند با دشمن خدا جهاد کند اگر اراده داشته باشد و اگر بداند باید چه کارکند».14

توصیه به جهاد

«من جوانان عزیز را به یک مجاهدت حقیقی دعوت می‏کنم. مجاهدت فقط جنگیدن و به میدان جنگ رفتن نیست. کوشش در میدان علم، اخلاق، همکاری‏های سیاسی و تحقیق نیز برای مردم جهاد محسوب می‏شود. ایجاد فرهنگ و اندیشه صحیح در جامعه نیز جهاد است. و این‏ها همه جهاد در راه خدا و جهاد فی‏سبیل‏الله است. طرف این جهاد مستکبران، دشمنان و کسانی هستند که با اسلام، ایران، هویت، ملیت، اسلامیت و صفت‏های اسلامی عناد و دشمنی دارند».15

انواع جهاد

«یکی از چیزهای برجسته در فرهنگ اسلامی که البته مصداق‏های بارزی هم بیشتر در تاریخ صدر اسلام و کمتر در طول زمان دارد عبارت است از فرهنگ رزمندگی و جهاد. جهاد هم فقط جهاد در میدان جنگ نیست. هر چیزی که هم تلاش باشد هم در مقابله با دشمن این جهاد است. درست توجه بفرمایید: بعضی ممکن است یک کاری را انجام بدهند زحمت هم بکشند بگویند ما داریم جهاد می کنیم. نه یک شرط جهاد این است که در مقابله با دشمن باشد. البته یک وقت در میدان جنگ مسلحانه است این جهاد رزمی است. یک وقت در میدان سیاست است این جهاد سیاسی است. یک وقت در میدان فرهنگ است این جهاد فرهنگی است. یک وقت در میدان سازندگی است این جهاد سازندگی است و البته میدان‏های دیگری هم هست. شرط اول این است که تلاش در آن باشد کوشش باشد و شرط دوم این که در مقابل دشمن باشد».16

«جهاد فقط در میدان جنگ نیست این که شما شعار می‏دهید که ما اهل کوفه نیستیم که بنده هم صددرصد این را قبول دارم معنایش این نیست که اگر میدان جنگی آراسته شد ما می‏آییم و اسلحه به دوش می‏اندازیم و می‏جنگیم این یکی از کارهاست جنگ هم که نداریم ان‏شاءالله هم نداشته باشیم اما کار همیشگی کار تولید علم، تولید سازندگی، خدمت‏رسانی، تلاش برای تامین عدالت، تلاش برای حفظ عصمت و عفت عمومی، تلاش برای هدایت و ساختن دیگران و مقدم بر همه‏ی آن‏ها تلاش برای حفظ عصمت و سلامت نفس خود است».17

جهاد مخصوص دشمنان خارجی نیست

«خودی‏ها ممکن است در یک نظام بر اثر خستگی، بر اثر اشتباه در فهم راه درست، بر اثر مغلوب احساسات نفسانی شدن و بر اثر نگاه کردن به جلوه‏های مادی و بزرگ انگاشتن آن‏ها؛ ناگهان در درون دچار آفت‏زدگی شوند. این البته خطرش بیشتر از خطر اولی‏ست(دشمن خارجی). این دو نوع دشمن آفت برونی و آفت درونی برای هر نظامی برای هر تشکیلاتی و برای هر پدیده‏ای وجود دارد. اسلام برای مقابله با هر دو آفت علاج معین کرده و جهاد را گذاشته است. جهاد مخصوص دشمنان خارجی نیست. «جاهدالکفار و المنافقین». منافق خودش را در درون نظام قرار می‏دهد. لذا با همه‏ی این‏ها باید جهاد کرد. جهاد برای دشمنی‏ست که می‏خواهد از روی بی‏اعتقادی و دشمنی با نظام به آن هجوم بیاورد».18

جهاد در همه‏ی مرزهای اسلام

«دفاع از اسلام به دفاع از میهن اسلامی ختم نمی‏شود. ما در همه‏ی مرزهای اسلام با کفر آماده دفاع و مجاهدتیم. البته میدان چنین جهادی وسیع‏تر و میدان‏داران آن رجال سیاسی و علمی و فرهنگی و هنریند که همواره باید آماده دفاع از اسلام باشند».19

صدقِ در مواضع، جهاد است

«امیرالمومنین(ع)... می‏فرمایند جهاد چهار شعبه دارد20: امربه معروف نهی از منکر و راستگویی و صداقت در مواضع درست همین معنایی که امروز ما در موضع‏گیری معنا می‏کنیم یعنی انسان در مواضع سیاسی و اجتماعی صداقت داشته باشد. بنابراین صدق در مواضع خودش جهاد است. مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ21 به آن معناست».22

جدایی از جریان فسق جهاد است

«یکی دیگر از شعبه‏های جهاد و شنئان الفاسقین23 است یعنی جدا شدن از جریان فسق و کفر. این را من مخصوصاً به شما می‏گویم این را همه توجه داشته باشید. باید حساب شما از این جریان جدا باشد با آن مخلوط نشود... بنده هیچ اعتقاد ندارم که با کفار باید قطع رابطه کرد، نه؛ مرز شما و کفار باید معلوم باشد، مرز شما و فساق باید معلوم باشد، مرزشما با آن‏هایی که جمهوری اسلامی را قبول ندارند باید معلوم باشد، یک وقت هم لازم است در جایی انسان با همان کسی هم که جمهوری اسلامی را قبول ندارد تعامل کند اما معلوم است که او اوست و شما شمایید، مخلوط نشوید. من همیشه از بعضی‏ها در همین نظام و مجموعه‏ی خودمان گله‏مند بودم چون این‏ها مرزها را پاک کرده‏اند. به این‏ها گاهی می‏گفتم وقتی شما مرز را پاک می‏کنید اشکالش این است که بسیاری به خاطر نبودن مرز از این طرف می‏روند آن طرف، از آن طرف می‏آیند این طرف، مرتب رفت و آمد می‏کنند یعنی حدود فراموش می‏شود. یک کشور اگر مرزش مشخص نباشد هویت جمعی و وحدت جمعی ندارد. بگذارید مرزها مشخص باشد، معلوم باشد شما کجایید آن‏ها کجا هستند. وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ غَضِبَ لِلَّهِ وَ مَنْ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَه23 شما به خاطر خدا خشم بگیرید خدا هم به خاطر شما خشم می‏گیرد».



سوالاتی در مورد بسیج

1) بسیجی کیست؟

آن کسی که با ایمان است، آن کسی که دنبال اهداف والاست، آن کسی که حاضر است از وجود خود برای کشورش برای اسلامش برای نظام اسلامی، برای آحاد ملتش، با وجود خود با استعداد خود، با جان و تن خود سرمایه گذاری کند او بسیجی است، در هر کجا که باشد. افتخار کنند جوانان عزیز بسیجی ما در گردان های مخصوص بسیج، گردان های عاشورا و الزهرا(س) در نیروی مقاومت، در بخش ها مختلف بسیج که توانسته اند با حضور سازمانی در بسیج، این احساس را مجسم کنند.

2) ایا رعایت ظواهر دینی در بسیج کافی است؟

من طرفدار این هستم که شما ظواهر دینی و ظواهر عاطفی اعتقادی و عملی را همان طور که حفظ کرده اید، همچنان حفظ کنید. همین زیارت عاشورا، همین توسل به امام زمان(عج)، همین مسجد جمکران، همین رفتن به نمازجمعه، همین روضه خوانی، همین سینه زنی، اینها خیلی خوب است، عده ای می خواهند بگویند اینها خوب نیست، نه، اینطور نیست، اما اینها کافی نیست. فضای ذهنی جامعه را باید در اختیار بچه های خوب باشد. اجتماعات خود، گروه های تحقیقی خوب، همین مباحث راجع به عدالت اجتماعی، اینها چیز کوچکی نیست.

4) مسئولیت بسیج چیست؟

نظام جمهوری اسلامی پرچم معنویت و اخلاق را بلند کرد. برافراشتن پرچم اخلاق، فقط از موضع موعظه گری قابل تأمین نیست. با حرکت عظیم و اقتدار ناشی از حشور مردم، این پرچم در دنیا افراشته شده است. امروز ما در سبزهای عظیم جهانی و بین المللی، از عدالت و مظلومیت ملتها سخن می گوییم و این به برکت نظام جمهوری اسلامی است. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، چنین چیزی نبود. حضور مردم و بسیج حقیقی دل ها و جسم ها و جان ها می تواند پشتوانه این حرکت عظیم جهانی باشد این مسئولیت عظیم بسیج است.

5) منظور از بصیرت و روشن بینی در نیروی بسیجی به چه معناست؟

بسیج یک حقیقت منحصر به فردی در نظام جمهوری اسلامی است که حاکی از نهایت توانایی مکتب و تفکر عمیق و ماندگار انقلابی و اسلامی در این سرزمین است. اگر ما بخواهیم از اول پیروزی انقلاب تا کنون، در میان عوامل انسانی، به دنبال مؤثرترین عامل بگردیم، عامل بسیج را پیدا می کنیم، معنا و مفهوم و حقیقت بسیج چیزی جز این نیست، یک انسان به خاطر بصیرت و روشن بینی خود که با روح گذشت و فداکاری همراه است. آسایش و راحتی خود و کسب امتیازات شخصی را در درجة بعد قرار می دهد. اما منافع ملت و کشور و سربلندی مردم و پیشرفت انقلاب و آبرومندی نظام را بزرگترین هدف خود می کند، این چیز بسیار بزرگ و با اهمیتی است.

در جنگ هم همین روحیه بسیجی بود که توانست برای کشور ما افتخار به بار آورد. هر جا این روحیه بسیجی وارد شد، گروه ها را باز کرد. در جنگ هم هر گاه در سازمان های موظف نظامی، یک فرمانده یا یک نظامی با روحیه بسیجی حضور داشت. همه چیز رنگ دیگری به خود می گرفت و فداکاری برجسته تر و پیشرفت و امید و نگاه به اینده روشن تر می شد و هرجا که این روحیه باشد و هر ملتی که مردمانی با چنین روحیه داشته باشد، بدون تردید آن ملت موفقیت های بزرگی به دست خواهد آورد.

6) نسبت انقلاب و جوان ها چگونه است؟

انقلاب ما را جوان ها پیروز کردند. جنگ را هم جوان ها اداره کردند. کشور را هم باید جوان ها پیش ببرند، این انقلاب را هم باید جوان ها به ثمر برسانند. نیروی جوان و جوان بسیجی نیروی مستحکم و قاعده اصلی مقاومت در نظام اسلامی را تشکیل می دهد و همچنان با قدرت و قوت و ایمان راسخ در مقابل دشمن ایستاده اند و یقیناً شما جوان ها آن روزی را خواهید دید که دشمن به زانو دربیاید و به شکست خود اعتراف کند.

جوانان، بسیج آن روز از مرزهای نظامی جغرافیایی کشور دفاع کرد و در میدان رزم توانست خود را نشان دهد، اما مگر مرزهای دفاعی انقلاب فقط به مرزهای جغرافیایی منحصر می شود.



بسیج یعنی؟



بسیج یعنی دو صد عشق الهی ..................... بسیج یعنی همان عشق جوانی

بسیج یعنی کلام زندگانی ............................ بسیج یعنی سلام جاودانی

بسیج یعنی رشادت توی جبهه ....................... بسیج یعنی شجاعت روی عرصه

بسیج یعنی صداقت در محبّت ........................ بسیج یعنی شجاعت در قیامت

بسیج یعنی ولی را دوست داشتن ................... بسیج یعنی صفای قلب داشتن

بسیج یعنی خمینی(ره) زنده ماند .................... بسیج یعنی جوان پاینده ماند

بسیج یعنی بهشت جاودانی ......................... بسیج یعنی صدای دادخواهی

بسیج یعنی که خفتن زیر تانکها....................... بسیج یعنی سلامی گو به زهرا

بسیج یعنی که بیداری ز دنیا.......................... بسیج یعنی سر افرازی ز عقبا

بسیج یعنی در از جنت حق ........................... بسیج یعنی همان توحید مطلق

بسیج یعنی که باطل باد نابود ......................... بسیج یعنی که حق باشد پر از سود

بسیج یعنی شهادت عزم رفتن ....................... بسیج یعنی تبسم وقت مردن

بسیج یعنی که زاری در سحرها ...................... بسیج یعنی مددخواهی ز زهرا

بسیج یعنی صدای هل من ناصر ..................... بسیج یعنی همان تکه جواهر

بسیج یعنی بسیجی باد مخلص ...................... بسیج یعنی بسیجی یار و مونس

«تقدیم به تمامی بسیجیان عاشق»


مسأله این است که . . . . . .

مسأله این است که خود ما بفهمیم بسیجی یعنی چه؟

بسیج یعنی به صحنه آمدن و به میدان آمدن. چه میدانی؟ میدان چالش‏های حیاتی و اساسی. میدان‏ها و چالش‏های اساسی زندگی چیست؟ فقط آن وقتی است که به کشوری حمله شود و مردم آن کشور به صحنه بیایند تا از مرزهای خودشان دفاع کنند؟ البته که نه؛ این فقط یکی از موارد به میدان آمدن است. آن وقتی هم که هویت ملی و سیاسی یک ملت مورد مناقشه قرار می‏گیرد، جای به میدان آمدن است. آن وقتی هم که به فرهنگ و اعتقادات و باورهای ریشه‏دار یک ملت اهانت می‏شود و آن را تحقیر می‏کنند، جای به میدان آمدن است.

آن وقتی هم که نسل برگزیده‏ یک ملت احساس می‏کنند از غافله‏ دانش عقب مانده‏اند و باید علاجی بکنند، جایبه میدان آمدن است. آن وقتی هم که احساس بشود پایه‏ های یک زندگی مطلوب و عادلانه در کشور احتیاج به تلاش دارد تا ترمیم و یا استوار شود، جای به میدان آمدن است. آن وقتی هم که جبهه‏ های فکری و فرهنگی دنیا برای تسخیر ملت‌ها با ابزارهای فوق مدرن می‏آیند تا ملتی را از سابقه و فرهنگ و ریشه‏ خود جدا کنند و به راحتی آن را زیر دامن خودشان بگیرند، جای به میدان آمدن است.

همه‏ اینها انسان هایی را می‏طلبد که نیاز را احساس کنند؛ آدم‌های گیج و غافل و سرگرم نیازهای حقیر اصلا این نیازها را احساس نمی‏کنند. آن روزی هم که مرزهای ما به‏وسیله‏ هزاران چکمه‏پوش نظامی تهدید می‏شد، در کشور ما کسانی بودند که اگر به آنها گفته می‏شد خاک و وطن و ملت و حیثیت و غیرت ما را دارند لگدکوب می‏کنند، تو هم بیا کاری بکن، می‏گفت برو بابا، دلت خوش است! حواسش به این نیاز نبود و حس نمی‏کرد که چنین نیازی وجود دارد. پس اول، احساس نیاز است.

بعد از احساس نیاز، آمادگی است. همه آماده نیستند از راحتی و حضور پای بخاری گرم در زمستان یا کولر خنک در تابستان صرف‏نظر کنند؛ همه حاضر نیستند برای خودشان دشمن بتراشند؛ همه حاضر نیستند در یک راه دشوار عرق بریزند و سنگلاخ‏ها را بنوردند؛ انسانی با همت و با اراده می‏خواهد. پس عزم و اراده‏ کار کردن و گذشت از راحتی و آسایش هم یک شرط است.

شرط دیگر این است که در مقابل این حرکت و کار، از کسی مزد نخواهد. مزد، مربوط به جایی است که کسی از بیرون به ما انگیزه می‏دهد - این کار را بکن، این پول را بگیر - وقتی ما از درون و عمق جان و از عشقمان انگیزه می‏گیریم، از چه کسی می‏خواهیم مزد بگیریم؟ مزد دادن، تحقیر ماست؛ تحقیر انسانی است که از درون دارد می‏جوشد. اینها خصوصیات یک انسان بسیجی است؛ فرهنگ بسیج یعنی این. هیچ ملت باشرفی از وجود مجموعه‏ بسیجی در درون خود بی‏نیاز نیست.

یک مجموعه‏ بسیجی علاوه‏ بر همه‏ اینها، باید توان هم داشته باشد. درست است که بسیج ما دردوران جنگ و بعد از جنگ، پیرمردهای هفتاد ساله هم داشت؛ اما توان، نشاط و قدرتِ نوردیدن اینراه‏های دشوار، غالبا مخصوص جوانان است. بنابراین مجموعه‏ بسیجی، یک مجموعه جوان و یک چهره‏ جوانی است.

بسیجی عدالت‏طلب است. عدالت‏طلبی فقط این نیست که انسان شعار عدالت‏طلبی بدهد؛ نه، باید این را واقعا بخواهد. عدالت‏طلبی به این نیست که انسان رودرروی کسی بایستد و بگوید تو عدالت‏طلب نیستی؛ نه، این ساز و کار دارد. باید جامعه به نقطه ای برسد که سیاست‏های عدالت‏طلبانه در آن طراحی شود و دستگاه اجرایی طوری باشد که سیاست‏های عدالت‏طلبانه فرصت عملیاتی شدن و اجرایی شدن پیدا کند والا خیلی سیاست‏های عدالت‏طلبانه هم مطرح می‏شود اما سازوکار، آدم ها، مهره‏ها، قلم‏به‏دست‏ها و امضاکننده‏ها یا علاقه ندارند، یا اعتقاد ندارند، یا همت ندارند، یا حال و حوصله ندارند، یا از همان قبیلِ ”برو بابا دلت خوشه“ است. لذا کارها متوقف و لنگ می‏ماند. بنابراین آن‏جاها را باید اصلاح کرد.



بسیج چیست و بسیجی کیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السلام

هفته بسیج را به دلاور مردان بسیجی تبریک عرض می نمایم .

بسیج چیست ؟ و بسیجی کیست ؟
بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد و بسیجی شاخ برگ درختیست که با ایثار و فداکاری تمام مجاهدان از صدر اسلام تاکنون پیوسته مراقبت شده تا بوی دل انگیز آن بهار صلح و امنیت را برای میهن اسلامی مان به ارمغان بیاورد و بسیجی بر بالای آن حدیث عشق را سروده است .

بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش برگلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند و بسیجی دانش آموخته مکتبی است که فارغ التحصیلان آن در جنت رضوان سکنی گزیده و ثمره رشادتهای خود را در لقاء پروردگار خویش یافته اند .

بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی نشان گرفته‌اند و بسیجی سرباز گمنان امام زمان(عج) است که در مکتب عاشورا تربیت یافته و در دفاع مقدس خود مدرس سلسه رهجویان شهادت گشت .

بسیج لشگر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده‌اند و بسیجی آن رزمنده پاکبازیست که شبها در فراق مولای خود نجوا می کند و روز در جهادی حضور دارد که یک روز در برابر هجوم نظام سلطه ایستادگی کرده و اینک در برابر تهاجم فرهنگی اش خاکریز زده است .

و تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیة خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد . چرا که اگر بسیج نبود در دفاع مقدس نمی توانستیم در برابر دشمن تا دندان مسلح ایستادگی کنیم و هرجا که نوای دلنشین بسیج طنین انداز شده تحول عظیم ببار آورده که ثمرات آن در همه زمینه ها آشکار شده است .

بسیجی کسی است که شور و شعور را در هم آمیخته و پیوندی ناگسستنی با مولای خوبان دارد که در قالب زمان محدود نشده و همچنان ادامه دارد. تا زمانیکه کشور محتاج امنیت است حضور بسیج و بسیجی لازم و ضروری است و هیچ کشوری در هیچ زمانی بدون امنیت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد .

بسیج یک نیروی مردمی است و به طبقه خاصی تعلق ندارد و بسیجی را می توان در هر قشری از اجتماع جستجو کردو یافت . بسیجی با ایمان عمیق توام با عواطفی که از خصوصیات ملت ایران سرچشمه می گیرد رفتار و عملکرد دشمن را رصد کرده و هرزمان لازم شد وارد میدان شده و با تفکری که از اسلام ناب محمدی(ص) نشات می گیرد به مقابله با خطرات می رود .

در یک کلام بسیجی نیرویی کارآمد و سرمایه ای گرانبها برای اسلام و انقلاب و کشور است که باوجود آن ، کشور از گزند دشمنان مصون مانده و راههای ترقی و پیشرفت با سرعتی بیشتر طی می شود و هرکس که این نیروی عظیم را انکار کند در خرد و یا صداقت او باید شک کرد .



به خدا می نازم که تنها یارم اوست!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohamadhasan abdimaleki

بسیج ریشه در زمان پیامبر و امیرالمومنین دارد


نور حوزه :  بسیج یعنی حضور پرشور مردم درصحنه، زیر پرچم فرماندهی واحد. ما در برهه هایی از تاریخ انبیاء و پیامبر اعظم(ص) و امیرالمومنین (ع) هم شاهد تحقق آن بوده ایم. 

نور حوزه به نقل از خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین طیبی فر، فرمانده تیپ۸۳ امام جعفر صادق(ع) روحانیون تبلیغی- رزمی در آستانه فرا رسیدن پنجم آذر، سالروز فرمان تاریخی امام خمینی “ره” مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین، سابقه بسیج در اسلام، هدف امام(ره) از تشکیل این نیروی مردمی، نقش بسیج طلاب و روحانیون و … را تبیین و تشریح کرد.

آن چه در پی می آید، حاصل این گفتگو می‌باشد 


سابقه بسیج در اسلام به چه زمانی بر می گردد؟

باید بدانیم بسیج موضوع جدیدی نیست؛ بسیج یعنی حضور پرشور مردم در صحنه، زیر پرچم فرماندهی واحد. ما در برهه هایی از تاریخ انبیاء، پیامبر اعظم (ص) وامیرالمومنین (ع)،شاهد تحقق آن بوده ایم و در واقع تمام برکاتی که از وجود این بزرگواران نصیب جوامع شد، در زمان‌هایی اتفاق افتاد که بسیج به معنای واقعی شکل گرفته بود وتوده های مردمی تمام قد گوش به فرمان رهبر خود بودند.


هدف حضرت امام از تاسیس بسیج چه بود ؟

حضرت امام(ره) با استفاده از مبانی اسلامی و تجربه تاریخی که مقبولیت نظام بر دوش مردم است، همچنین آینده نگری برای تداوم انقلاب اسلامی و حضور نیروهای مخلص در متن انقلاب اسلامی، فرمان تشکیل بسیج ۲۰ میلیونی را صادرکردند و بعداً مقام معظم رهبری بحث بسیج ده ها میلیونی را مطرح فرمودند.


عملکرد بسیج را تا به حال چگونه ارزیابی می کنید ؟

اول این که بسیج همان مردم انقلابی و اسلامی کشور و حتی دنیای اسلامی است. دوم، عده ای از مردم به ویژه جوانان در سازمانی به نام بسیج، سازمان دهی شدند و مابقی آحاد جامعه نیز در مواقع لزوم، در کنار بسیجیان به صورت سازمان دهی شده، حضور دارند.

سوم اینکه نگاه گذرایی به عملکرد دیروز و امروز بسیج  ما را به تیز بینی و آینده نگری حضرت امام(ره) نزدیک‌تر می‌کند، براین اساس می توان گفت که نقش بسیج در دفاع مقدس، کمک رسانی در حوادث غیر مترقبه، سازندگی کشور،  مقابله با حرکت های براندازانه و… بسیار برجسته بوده و قاطعانه می‌توان گفت که بسیج تنها سازمانی است که در اقصی نقاط کشور و حتی دور افتاده ترین مناطق دارای پایگاه و شعبه است.


نقش بسیج طلاب و روحانیون را چگونه ارزیابی می کنید ؟

بسیج طلاب با توجه به تخصص‌های علمی، تبلیغی و فرهنگی آن در کنار همه بسیجیان کشور، در دوران دفاع مقدس ( هرچند نام و عنوان خاصی نداشت )، در عرصه بصیرت افزایی و… به عنوان سربازان ولایت و بازوی حوزه علمیه انجام وظیفه می کند.


بسیج به ویژه بسیج طلاب امروز چه وظیفه ای بر عهده دارد؟

جهاد معنای گسترده ای دارد و یک شعبه آن دفاع نظامی است. امروز رویکرد دشمن به سمت جنگ سیاسی و فرهنگی است . باید میدان جنگ را تشخیص داد،  دشمن کیست ؟ دوست کیست ؟ زمین دشمن کجاست ؟ ابزار مورد نیاز این میدان نبرد چیست؟ تاکتیک دشمن کدام است؟ سربازان پیاده دشمن در داخل کشور چه کسانی هستند؟ راه های مقابله با آنها چیست ؟ آنها چه نقطه مرکزی را مورد هدف قرار می دهند؟ تجربه تاریخی چه می گوید؟

حال اگر بسیجی در شرائط فعلی شناخت مناسبی از موضوعات فوق به دست آورد، بصیرت لازم را دارد و بر اساس این بصیرت نحوه مبارزه با دشمن را تعریف می کند .


بسیج عصای دست رهبر باشد

تا زمانی که روحیه بسیجی در بین مردم ایران وجود دارد، انقلاب اسلامی ضربه نمی‌خورد، اما اگر عده ای برگشتند، یا بی تفاوت شدند و یا طلبکار و حاضر به پرداخت هزینه برای نگهبانی از انقلاب نشدند و مقام معظم رهبری را تنها گذاشته و از آرمان های مقدس امام(ره) و رهبری پشتیبانی نکردند، آن وقت باید منتظر حوادثی مانند فاجعه کربلا بود. لذا همه باید عصای دست رهبری باشند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohamadhasan abdimaleki

جنگ نرم از دیگاه مقام معظم رهبری



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohamadhasan abdimaleki

مطالعه آثار شهید مطهری بهترین ابزار برای مقابله با جنگ نرم است

نماینده ولی فقیه در سپاه ناحیه امام صادق (ع) شهرستان آبیک اظهار داشت: شهید مطهری زمانی که انقلاب اسلامی شکل گرفت، دکترین جدیدی در عرصه بین‌المللی ایجاد کرد و به جهانیان فهماند که با دین و تفکری دینی می‌شود حکومت کرد، آن را به پیش برد و سیاست را پیاده کرد.

به گزارش پایگاه اینترنتی شهید مطهری به نقل از فارس، حجت‌الاسلام محمد پنجی در خصوص ویژگی‌های آثار و کتب شهید مطهری توضیح داد: به روز بودن کتاب‌ها نسبت به مقتضیات زمان از دلایل ماندگاری آثار شهید مطهری بود که با مطالعه کتاب‌های این علم ربانی به مشخصه‌های فکری و عمق اندیشه‌اش می‌توان پی برد.

وی افزود: در زمان شهید مطهری دشمنان انقلاب در صدد بودند حساسیت‌های معنوی، باورها و اعتقادات دینی را در جامعه کم‌رنگ کنند که البته امروزه نیز ازطریق ماهواره‌ها، رسانه‌های جمعی، اینترنت و دیگر ابزار فرهنگی درصدد به بیراهه کشاندن جوانان هستند.

این مسئول ادامه داد: امروز دشمنان می‌خواهند با تضعیف اعتقادات دینی جوانان و نیز تبلیغات سوء، شبهه‌افکنی و شایعه‌پراکنی، نسل جوان را نسبت به نظام و رهبری بدبین کند تا به مقاصد و اهداف شوم خود دست یابند.

نماینده ولی فقیه در سپاه ناحیه امام صادق (ع) شهرستان آبیک خاطرنشان کرد: شهید مطهری در آثار خود در صدد حرکت دادن جامعه در مسیر مفاهیم و ارزش‌های والای اسلامی بود و در سلسله درس‌هایی که داشتند به همین دلیل تمام کتب ایشان در بسیاری از دانشگاه‌های کشور و حتی دانشگاه‌های معتبر دنیا تدریس می‌شود که بیانگر مفید، ارزشمند بودن و موثر بودن آثار این شخصیت و متفکر بزرگ اسلامی است.

پنجی اضافه کرد: آحاد جامعه با مطالعه آثار و کتاب‌های شهید مطهری و مفاهیم به جا مانده از این استاد بزرگوار، می‌توانند در مقابله با جنگ نرم امروز دشمنان ایستادگی کرده و مشکلات را رفع کرده و از آسیب‌های پیش‌رو مصون بمانند.

وی مطالعه و توجه به آثار ارزنده شهید مطهری را بهترین ابزار فرهنگی برای مقابله با شبیخون فرهنگی دشمنان بیان کرد و افزود: آثار شهید مطهری، سرشار از اعتقادات اساسی به دین مبین اسلام است.

پنجی نامگذاری ایام شهادت شهید مطهری با عنوان هفته عقیدتی و سیاسی در سپاه و بسیج را افتخاری بزرگ دانست و افزود: مهم‌ترین هدف فلسفه وجودی عقیدتی و سیاسی در سپاه، ترویج مبانی اعتقادی اسلام و آموزه‌های مکتبی اسلام بر اساس اندیشه‌های ناب شهید مطهری است.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohamadhasan abdimaleki

وحدت اسلامی از دیدگاه شهید مطهری


«کشورهای اسلامی در عصر حاضر جاهل‌ترین و بی‌سواد ترین ملل جهان هستند و عقب مانده‌ترین و منحط‌ترین کشورها می‌باشند » بنابراین همبستگی و انسجام است که می‌تواند تمام مسلمانان را در یک صف واحد در مقابل دشمنان قرار می‌دهد و همانگونه که نبی اکرم(ص) فرمودند: «هم ید علی من سواهم». مؤمنان همگی یک دست بر علیه دشمنان می‌باشند؛ یا در حدیث دیگر رسول اکرم فرمودند: «...واللزوم لجماعتهم » استاد مطهری(ره) گوید: «مسئله وحدت و اتفاق مسلمین [مورد دیگری است که در این حدیث بر آن تکیه شده است]یعنی نفاق نورزیدن، شق عصای مسلمین نکردن، جماعت مسلمین را متفرق نکردن ». چرا که تفرقه بنیان و شالوده یک امت را از میان می برد، همانگونه که قرآن کریم در این باره فرموده: « وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ »(انفال /46)
«و خدا و پیامبرش را فرمان برید و با هم نزاع نکنید که سست شوید و قدرت شما از میان برود، و صبر کنید که خدا با صابران است».
بنابراین با توجه به وضعیت فعلی که برای جهان به وجود آمده و اینکه تمام مخالفین اسلام به علت ایدئولوژی اسلام و به خاطر چشم طمع داشتن به منابعی که در اختیار مسلمانان است، همه با هم دست به یکی شده و هر روز به بهانه‌های واهی یکی از کشورهای اسلامی را مورد تاراج و تاخت و تاز خود قرار می‌دهند، پیامبر اسلام(ص) از قبل به مسلمانان هشدار داده بود و این امر را پیش بینی کرده بودند و به همین خاطر فرموده بودند: 
«به زودی ملّت‌های مختلف از سراسر دنیا [به خاطر منافع و امکاناتی که در اختیار دارید] برعلیه شما قیام کرده و حمله می‌کنند، همانگونه که گرسنگان بر ظرف‌های غذا وارد می‌شوند؛ صحابی گوید: 
پرسیدیم ای رسول خدا، آیا این [تدارک و حمله] به خاطر قلّت و کمی جمعیت مسلمانان می‌باشد؟ پاسخ دادند: در آن هنگام جمعیت شما بسیار زیاد می باشد اما [این زیادی فایده ای ندارد زیرا] شما همانند کف روی سیل می باشید [بی‌دوام، تو خالی و سست و همین امر با عث می شود] که عظمت و قدرت شما از دلهای دشمنانتان رخت بربندد [از شما نهراسند] و در قلوب شما وهن را به جای بگذارد ؛ سؤال کردیم: وهن چیست؟ جواب دادند: حب دنیا و ترس از مرگ ».
ضرورت اتحاد میان مسلمین و دست برداشتن از تفرقه امری لازم و ضروری می باشد. اندیشمندان مسلمان در این رابطه تلاشهای فراوانی کرده‌اند، و از آنجا که شهید مطهری(ره) اندیشمندی فرهیخته و دارای وسعت نظر و مبانی دینی و فلسفی قوی در نوشتار و گفتار خود می باشند، در این نوشته به بیان نظرات و دیدگاه ایشان راجع به وحدت و لزوم آن در عصر حاضر پرداخته می شود، و در ضمن بیان این دیدگاه‌ها شبهات و ایراداتی که در این باره مطرح شده بیان می گردد. این موضوع به خاطر اهمیتی که دارد هر چند راجع به آن سخنها گفته و کتاب‌ها به رشته تحریر در آورده شده است، اما تا زمانی که در عمل مسلمانان با همدیگر هم دل و هم صدا نشوند باز موضوعی بکر و تازه و قابل بحث و بررسی می باشد ؛ اما علت انتخاب نظریات استاد مطهری(ره) به خاطر دیدگاهها و نو آوری‌های آن استاد فرزانه و بیان ادله و پاسخهای متین و دقیق ایشان در طرح و جواب گویی به شبهات می‌باشد، و فایده و ضرورت طرح و بیان این موضوع – با توجه به آیات و روایات فراوان در این باب و همچنین به حکم عقل – غیر قابل خدشه و یا اغماض می باشد. در پایان لازم به ذکر است که منابعی که در اینجا ذکر می‌شود، الزاماً همان منابعی که استاد به آنها ارجاع داده‌اند نمی‌باشد، بلکه به خاطر تعدد چاپ‌های کتب ممکن است که شماره جلد و صفحه متفاوت باشد و در برخی موارد منابعی به جز منابع ایشان آورده شده است. 
ضرورت اتحاد
«مصلحان و دانشمندان روشنفکر اسلامی عصر ما، اتحاد و همبستگی ملل و فرق اسلامی را، خصوصاً در اوضاع و احوال کنونی که دشمن از همه جوانب بدان‌ها هجوم آورده و پیوسته با وسایل مختلف در پی توسعه خلافات کهن و اختراع نوین است، از ضروری ترین نیاز‌های اسلامی می‌دانند. اساساً چنانچه می دانیم وحدت اسلامی و اخوت اسلامی، سخت مورد عنایت و اهتمام شارع مقدس اسلام است. قرآن و سنت و تاریخ اسلام گواه آن می‌باشد. »
مقصود از وحدت اسلامی
در ابتدا لازم است از دیدگاه شهید مطهری(ره) مقصود از وحدت اسلامی روشن و مفهوم و حدود آن معین گردد. 
از جمله مباحث مهم و مبانی تقریب مذاهب یا وحدت اسلامی تعریفی است که از آن ارائه می شود و اینکه مقصود ما از وحدت اسلامی چیست؟ آیا این است که از میان مذاهب اسلامی یکی برگزیده و باقی طرد شود؟یا مراد این است که مشترکات تمام مذاهب اسلامی را بگیریم و با تلفیق آنها مذهبی جدید به وجود بیاوریم و موارد اختلافی را کنار بگذاریم؟! و یا اینکه وحدت اسلامی، به هیچ وجه ربطی به وحدت مذاهب ندارد و مقصود از اتحاد اسلامی، اتحاد پیروان مذاهب مختلف - در عین وجود اختلافات مذهبی- در برابر بیگانگان است؟ از دیدگاه استاد مطهری«بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب، و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی، نیست. منظور دانشمندان، متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمن مشترکشان » مسلمانان دارای خدا و قبله، پیامبر(ص) و کتاب، فرهنگ و تمدن عظیم واحدی هستند که [این پتانسیل‌ها] می‌تواند از آنها ملت واحدی بسازد که ابرقدرتها در مقابل آن سر تعظیم فرود آورند و قرآن کریم نیز به آن تصریح دارد، بنابراین هیچ ضرورتی ایجاب نمی‌کند که مسلمین به خاطر اتحاد اسلامی، صلح و مصالحه و گذشتی راجع به اصول یا فروع خود بنمایند و یا اینکه با طرد مفترقات و اخذ مشترکات چیز جدید به وجود بیاورند، چرا که «محصول آن چیزی است که قطعاً غیر از اسلام واقعی است، زیرا بالاخره مختصات یکی از فرق جزء متن اسلام است و اسلام مجرد از همه این مشخصات و ممیزات و مختصات وجود ندارد » ؛آنها در عین اینکه بر اصول و فروع خود پای می فشارند، برای جلوگیری از افروخته شدن اختلافات باید از سب و شتم، تهمت، استهزاء و جریحه دار کردن عواطف همدیگر دست بر دارند و لااقل این آیه را آویزه گوش خود قرار دهند «ادْعُ إِلَى‏ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» (نحل/ 125) «[مردم را] با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به نیکوترین شیوه به بحث بپرداز. به یقین، پروردگار توست که به آنان که از راه او گمراه شده‌اند داناتر است، و اوست که به راه یافتگان [نیز] داناتر است» .
تصور موهومِ قاعده همه یا هیچ
حال ممکن است برای برخی این تصور پیش بیاید که مذاهبی که در فروع اختلاف دارند می‌توانند به اخوت و وحدت دست یابند، اما اگر اختلاف از مرز فروع گذشت و در اصول پدید آمد دیگر وحدت میان این دو گروه معنا ندارد، مثلاً شافعی و حنفی می‌توانند با هم به وحدت برسند، اما میان شیعه و سنی وحدت معنا ندارند، چرا که در اصول با همدیگر اختلاف مبنایی دارند!! استاد مطهری(ره) در رد این تصور موهوم می‌نویسد: اگر اصول مذهب را مجموعه‌ای به هم پیوسته و به اصطلاح اصولی «اقل و اکثر ارتباطی بدانیم»، بالطبع آسیب دیدن یکی منجر به آسیب دیدن همه می شود، بنابراین اصل وحدت و اخوت منتفی می‌باشد و شیعه و سنی به هیچ وجه نمی‌تواند دست همدیگر را بعنوان برادر بفشرد؛ حال آنکه دلیلی نداریم که اصول مذهب در حکم یک مجموعه ارتباطی باشد و قاعده همه یا هیچ در اینجا معنا ندارد، بلکه اینجا جای قاعده «المیسور لایسقط بالمعسور و ما لا یدرک کله لا یترک کله» به معنی «آب دریا اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید» می‌باشد؛ شیوه علی‌بن‌ابی طالب(ع) نیز همین بود . 
حضرت علی(ع) در نامه‌ای که در سال 38 هجری به مردم مصر توسط مالک اشتر می‌فرستند، فرمودند: «من دست بازکشیدم، تا آنجا که دیدم گروهی از اسلام بازگشته، می‌خواهند دین محمد(ص) را نابود سازند، پس ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نکنم، رخنه‌ای در آن ببینم یا شاهد نابودی آن باشم، که مصیبت آن بر من سخت‌تر از حکومت برشماست ». یا حضرت علی(ع) در شورای شش نفری پس از تعیین عثمان و در هنگام بیعت با او فرمودند: شما خود میدانید من از همه برای خلافت شایسته‌ترم، و حال به خدا قسم مادامی که کار مسلمین روبراه باشد، و رقیبان من تنها به کنار زدن من قناعت کنند و تنها شخص من مورد ستم واقع شده باشد، مخالفتی نخواهم کرد و تسلیم خواهم بود .سپس استاد مطهری می نویسد: اینها می‌رساند که امام علی(ع)، اصل «همه یا هیچ» را در این مورد محکوم می‌دانسته است .
ایشان در بحث امامت و رهبری نیز بر همین نکات پافشاری می کند و دست کشیدن از اصول یا فروع یک مذهب را امری نامعقول و غیر عملی می داند – حتی در کوچکترین چیزی مانند امری مستحب یا مکروه - و داشتن چنین انتظاری را بی فایده می‌دانند، و تصریح می‌کنند: «آنچه ما انتظار و آرزو داریم این است که محیط حسن تفاهم به وجود آید تا ما که از خود اصول و فروع داریم، فقه و حدیث و کلام و فلسفه و تفسیر و ادبیات داریم بتوانیم کالای خود را به عنوان بهترین کالا عرضه بداریم تا شیعه بیش از این در حال انزوا به سر نبرد » به هر حال از دیدگاه شهید مطهری طرفداری از تز اتحاد اسلامی ایجاب نمی‌کند که در گفتن حقایق کوتاهی شود و آنچه باید انجام پذیرد این است و از کارهایی که باعث برانگیخته شدن احساسات و تعصبات می شود باید پرهیز شود. 
ملاک وحدت مسلمین 
شهید مطهری(ره) در ذیل بحث «عنوان مکتب» بیان می‌کند: هر مکتبی برای خود عنوان خاصی انتخاب می کند، مثلاً تئوری مارکسیستی که تئوری کارگری است، پیروان خود را با عنوان کارگری مشخص و هویت آنان را کارگری می‌داند. «ما»ی آنها «ما»ی کارگری است ولی اسلام چنین نیست و از جمله خصوصیات اسلام این است که هیچ عنوانی از قبیل عناوین نژادی، طبقاتی، شغلی، محلی، منطقه‌ای، و فردی را برای معرفی مکتب خود و پیروان این مکتب نپذیرفته است و با عناوین اعراب، سامی‌ها، مستضعفان، سفید پوستان، سیاه پوستان، شرقی‌ها، محمدی‌ها، قرآنی‌ها و... مشخص نمی‌شود و هیچ کدام از این عناوین ملاک وحدت و هویت واقعی پیروان این مکتب به شمار نمی رود. وقتی پای هویت یک مکتب و پیروان او به میان می‌آید تمام آن عناوین محو و نابود می‌شود، فقط یک چیز باقی می‌ماند و آن رابطه میان انسان و خدا، یعنی اسلام و تسلیم خدا بودن است. امت اسلامی یعنی چه‌؟ امتی که تسلیم خداست، تسلیم حقیقت است، پس «ما»ی مسلمانان و هویت واقعی آنان همان تسلیم حق و حقیقت بودن آنهاست .

علت اعتلا و انحطاط جامعه
استاد مطهری(ره) با تکیه بر آیات قرآن عواملی را در انحطاط و اعتلای جوامع مؤثر می‌داند. از جمله این عوامل ایجاد اتحاد و تفرقه در میان مسلمین می‌باشد. ایشان با تکیه بر آیاتی چون: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ( آل عمران /١٠٣ ) است «و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید، آن گاه که دشمن یکدیگر بودید، پس میان دل‌هاى شما الفت انداخت و در سایه نعمت او با هم برادر شدید؛ و بر لب گودالى از آتش بودید، پس شما را از آن رهانید. این گونه، خدا آیات خود را براى شما بیان مى‌کند، باشد که هدایت یابید.» در این آیه شریفه خداوند به صراحت دستور می‌دهد بر مبنای ایمان و گرایش به ریسمان الهی متحد و متفق باشید و از تفرقه بپرهیزید و پس از یک آیه می‌فرماید: مانند پیشینیان خود که تفرقه و اختلاف کردند نباشید. در جای دیگر می‌فرماید: «وَأَطِیعُوا اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَتَنَازَعُوافَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ».(انفال/46 ).
«و خدا و پیامبرش را فرمان برید و با هم نزاع نکنید که سست شوید و قدرت شما از بین برود، و صبر کنید که خدا با صابران است.». از این آیات استفاده می‌شود اتحاد باعث اعتلای جامعه و تفرقه انحطاط را به دنبال دارد . 

راز موفقیت اسلام
استاد مطهری(ره) در جای دیگر راز موفقیت اسلام در اتحاد و انسجام مسلمانان می‌باشد. ایشان در این باره می‌گویند: «مثل مومنین از لحاظ علائق و عواطف متبادل که بین ایشان هست، مثل تن است، یک عضو که به درد می‌آید سایر اعضاء یکدیگر را به همدردی می‌خوانند و تب و بی‌خوابی پیدا می‌کنند»؛ وی در ادامه برای تایید گفتار خود به این حدیث شریف استناد می‌کند «مثل المومنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد اذا اشتکی منه عضواً تداعی له سائر الجسد بالسحر و الحمی » 
وحدت بُعد اجتماعی دین اسلام 
دین اسلام دینی است که تنها به یک جنبه از حیات بشر تکیه نکرده، بلکه دینی است دارای ابعاد و جنبه‌های فراوان. اسلام علاوه بر اینکه اخلاقیات را بیان می‌کند و درباره مسائل اجتماعی نیز بسیار دقیق و ظریف احکام مؤثری را در پیشبرد جامعه بیان کرده است. استاد مطهری(ره) با استناد به حدیث شریف از امام علی(ع) «استووا تستوا قلوبکم و تراصوا تراحموا ». [در ترجمه] بیان می‌دارد معتدل و هم سطح بودن باعث نزدیکی دلها به هم می‌شود، و اگر شکاف و فاصله به وجود آمد، دل‌های شما قهراً فاصله می‌گیرد و دیگر نمی‌توانید هم فکر و هم دل باشید و در یک صف قرار بگیرید و قهراً در دو صف مختلف قرار خواهید گرفت. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلا تَفَرَّقُوا» (آل عمران /103) و همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید».این آیه در موضوع اتحادی است که دین اسلام به مردم داده است. وی در ادامه بیان می‌دارند: اگر اسلام فقط جنبه اخلاقی داشت و کاری به ترکیب و سازمان اجتماعی نداشت، ممکن نبود بتواند جامعه‌ای متحد و هم فکر و هم دل که جریان تاریخ را عوض کند بسازد. عقیده و ایمان چیزی است که دلها را به هم پیوند می‌دهد و رسول‌الله بزرگترین عامل وحدت را که وحدت عقیدتی بود ایجاد کردند وی تنها به ایمان و عقیده اکتفاء نکرد، بلکه به وضع موانع و اضداد وحدت نیز توجه کردند. قرآن کریم در این رابطه می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» آل عمران/200» اى کسانى که ایمان آورده‌اید، [در برابر سختى‌ها] صبر داشته باشید، و [در برابر دشمن ] مقاومت پیشه سازید، و [از مرزها] نگهبانى کنید، و از خدا پروا نمایید، باشد که ظفرمند شوید. این آیه، راجع به رابطه اجتماع مطالب بسیار با ارزش و مهمی را بیان می‌کند . 
نقش امر به معروف و نهی از منکر در ایجاد وحدت
این فریضه از جمله فرایضی است که دین اسلام و آیات فراوانی از قرآن کریم بر آن بسیار تاکید کرده است. «وَلِتَکُن مِنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». (آل عمران/104) و باید از میان شما گروهى باشند که [مردم را ] به خوبى‌ها دعوت کنند، و به کارهاى پسندیده وا دارند، و از کارهاى ناپسند باز دارند؛ و اینان خود ظفرمندند. یا در جای دیگر می‌فرماید: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلْنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرَهُمُ الْفَاسِقُونَ» (آل عمران/110 ) بهترین امّتى که براى مردم به ظهور رسیده است شمایید؛ [چرا که] به کارهاى پسندیده وامى‌دارید، و از کارهاى ناپسند باز مى دارید، و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب ایمان مى آوردند برایشان بهتر بود. بعضى از آنان مؤمنند، و بیشترشان نافرمانند. متاسفانه با این همه سفارش که اسلام به این امر اجتماعی – امر به معروف و نهی از منکر – نموده است، این مهم از جامعه مسلمین رخت بر بسته و به صورت یک امر متروک در آمده است. استاد مطهری نیز با الهام از قرآن کریم و اهمیت این فریضه، در ضمن مواخذه مسلمین به خاطر قضایای فلسطین و ظلم و جنایاتی که در این کشور اسلامی رخ می‌دهد و همچنین به علت سکوت و بی‌تفاوتی مسلمین راجع با این قضیه می‌گوید: «ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم‌؟ » من یهودیان را به خاطر کمک‌های مالی و نظامی به اسرائیلی‌ها مواخذه و ملامت نمی‌کنم، ما خودمان را باید ملامت کنیم؛ الآن فقط یهودیان مقیم آمریکا روزی یک میلیون دلار به اسرائیل کمک می‌کنند، آن وقت تلاش ما مسلمین در این زمینه چه بوده است‌؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم!! 
علی بن ابی طالب(ع) روزی شنید که دشمن به کشور اسلامی حمله کرد است «و هذا اخو غامد و قد وردت خیلۀ الانبار » شنیده‌ام زینت زن مسلمان یا زنی که در حمایت مسلمانان است را گرفته‌اند !! شنیده‌ام دشمن سرزمین مسلمین را غارت کرده مردانشان را کشته و اسیر کرده، متعرض زنان آنها شده است !! زیورها را از گوش و دست زنان جدا کرده است!؛ استاد مطهری در ادامه می‌فرماید: بعد همین علی بن ابی طالب - که ما اظهار تشیع او را می‌کنیم و نسبت به او حساسیت‌های بی معنی و دروغین نشان می‌دهیم - فرمودند: «فلو ان امرء مسلماً مات من بعد هذا اسفاً ما کان به ملوماً، بل کان به عندی جدیراً فیا عجباً والله یمیت القلب...» اگر یک مرد مسلمان با شنیدن این خبر دق کند و بمیرد سزاوار است و مورد ملامت نمی‌باشد. آیا ما وظیفه نداریم که کمک‌های مالی به آنها بکنیم‌؟آیا این‌ها مسلمان نیستند‌؟ اگر هفتصد میلیون جمعیت مسلمان دنیا، هر فردی یک ریال بدهد، در سال نزدیک به سیصد میلیارد دلار می‌شود!!! به وسیله مال که می‌توانیم کمک کنیم! والله این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است !!بعد از مرگ در پاسخ به این سؤال که راجع به همبستگی چه کردید چه جوابی داریم بدهیم‌؟؟ ای مسلمانان پیامبر اسلام(ص) فرمودند: من سمع رجلاً او منادیاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم: «کسی که بشنود فریاد مردی را که می‌گوید: ای مسلمانان و پاسخ او را ندهد، مسلمان نیست » چرا یهودیان دنیا حتی یهودیان ایران به هم کیشان خود کمک کنند، ولی ما چنین نکنیم؟ مردم بیدار آن مردمی هستند که فرصت‌شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند!! بیائید به خودمان ارزش بدهیم !خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند کنیم تا نگویند: مسلمان جماعت غیرت ندارد !! کارنامه ما در زمینه همبستگی، همدردی و تعاون اسلامی ( و به تعبیر قرآن ) شناسائی اسلامی که یکدیگر را بشناسیم و به احوال یکدیگر آگاه و به سرنوشت‌های یکدیگر علاقمند باشیم کارنامه بسیار بسیار ضعیف است، اگر نگوئیم تاریک و ننگین است. بنابراین از دیدگاه شهید مطهری(ره) امر به معروف و نهی از منکر در ایجاد وحدت اسلامی و کمک به دیگر کشورهای اسلامی بسیار مؤثر و ساز و کاری مناسب می‌باشد، و اساسا می‌توان گفت اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه‌ای وجود نداشته باشد آن جامعه دارای ملتی مرده می‌باشد.
همبستگی از علائم حیات جامعه
هر چیزی حیات نسبت به خود دارای حیات است، حتی جامعه. برای اینکه پی ببریم جامعه‌ای دارای حیات است باید به علائم آن توجه کرد. استاد مطهری(ره) یکی از علائم حیات جامعه را همبستگی می‌داند و جامعه ای که دارای این خصیصه نباشد جامعه‌ای بیمارگونه می‌باشد. خاصیت مردگی متلاشی شدن و متفرق شدن اعضاء از همدیگر می‌باشد، و خاصیت زندگی به هم پیوستگی و اعضاء می‌باشد؛ با این وصف آیا جامعه اسلامی زنده است یا مرده‌؟ به دلیل اینکه مسلمین دائماً با همدیگر در حال جنگ و جدال و اختلاف افکنی می‌باشند و دشمن زیرک بهترین استفاده را می‌کند، می‌توان گفت: جامعه‌ای مرده هستند «مثل المومنین فی تواددهم»..آیا ما مسلمین امروزه این چنین هستیم‌؟ حدود پانصد سال قبل وقتی اندلس را که یکی از شریفترین اعضای پیکر اسلام بود از مسلمانان گرفتند، مسلمانان گویا اصلاً متوجه نشدند و در آن وقت گرفتار جنگ شیعه و سنی بودند . 
علی(ع) طلایه‌دار اتحاد اسلامی
حضرت علی(ع) در عین حال که دارای عظمت و قدرت بود، بعد از رحلت نبی اسلام بسیار دردها و مصائب را تحمل کرد، حال علت این همه صبر و استقامت چه بود؟ آیا به خاطر بی یار و یاور بودن دست به قیام نزد؟ چگونه جسارت به حریم نبوت را تحمل کرد؟ چرا قیام نکرد؟ آیا از مرگ و کشته شدن هراس داشت؟ هر فرد عاقلی وقتی این همه تحمل و شکیبایی را از ایشان می‌بیند، به مخیله اش خطور می‌کند که امری ماوراء این مطالب وجود داشته که آن حضرت به خاطرش این همه صبر و استقامی از خود نشان داد!! سکوت علی(ع) سکوتی است حساب شده، نه از باب اضطرار و بیچارگی، ایشان اگر قیام می‌کرد در نهایت منجر به شهادت وی می‌شد و این نیز نهایت آرزوی ایشان بود، پس سکوت آن حضرت به خاطر ترس از مرگ نبود و در همین اوضاع و احوال بود که جمله معروف «و الله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه » «به خدا سوگند که پسر ابو طالب به مرگ مانوس تر است از علاقه طفل به سینه مادرش»، را خطاب به ابی سفیان فرمودند و با این جمله فهماند که سکوت من از ترس مرگ نیست و «حدساً باید گفت: آن چیز [ که حضرت علی این همه برای آن صبر کردند ] وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است، مسلمین قوت و قدرت خود را که تازه داشتند به جهانیان نشان می‌دادند مدیون وحدت صفوف و اتفاق کلمه خود بودند » و به خاطر همین مصلحت، و حفظ اتحاد مسلمین سکوت را برگزیدند و این « تنها حدس نیست، علی(ع) شخصاً در این موضوع بحث کرده و با کمال صراحت علت را که جز علاقه به عدم تفرقه میان مسلمین نیست بیان کرده است »، بعد از نقض پیمان طلحه و زبیر با مقایسه خود با آنان، مکرر می‌فرمودند: «من به خاطر پرهیز از تفرقه کلمه مسلمین از حق مسلم خودم چشم پوشیدم و اینان با اینکه به طوع و رغبت بیعت کردند بیعت خویش را نقض کردند، و پروای ایجاد اختلاف در میان مسلمین را نداشتند ». حضرت علی(ع) بارها بر این نکته تصریح کرده‌اند ؛ استاد مطهری در این باره مواردی را ذکرمی‌کند که در اینجا بیان می‌گردد.
اگر بیم تفرقه نبود، ما به جز این عمل می‌کردیم
ابن ابی الحدید در شرح خطبه 119 از عبد الله جناده نقل می‌کند: در روزهای اول خلافت حضرت علی(ع) در حجاز بودم، بعد از ادای عمره به مدینه برای زیارت وارد شدم، وقتی داخل مسجد شدم، حضرت علی(ع) وارد شدند و بعد از حمد و ثنای الهی فرمودند: پس از وفات پیامبر(ص) ما باور نمی‌کردیم که امت در حق ما طمع کنند و آن را غصب کنند و ما را در ردیف توده بازاری قرار دهند، چشم‌هایی از ما گریست و ناراحتی‌ها به وجود آمد: «و صرنا سوقة، یطمع فینا الضعیف، و یتعزز علینا الذلیل، فبکت الاعین منا لذلک، و خشنت الصدور، و جزعت النفوس. و ایم الله لو لا مخافة الفرقة بین المسلمین، وأن یعود الکفر، ویبور الدین، لکنا على غیر ما کنا لهم علیه» در اینجا آن حضرت تصریح می‌کند: به سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود رفتار ما با آنان طور دیگر بود . 
تباه دین با کوچکترین سستی 
در تاریخ آمده قبل از آنکه حضرت علی(ع) به سوی بصره حرکت کنند، در خطبه ای فرمودند: بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) قریش حق ما را گرفتند و به خود اختصاص دادند، «فرأیت أن الصبر على ذلک أفضل من تفریق کلمة المسلمین، و سفک دمائهم. والناس حدیثوا عهد بالاسلام، والدین یمخض مخض الوطب، یفسده أدنى وهن، ویعکسه أقل خلف» .دیدم صبر از تفریق کلمه مسلمین و ریختن خونشان بهتر است، مردم تازه مسلمانند و دین مانند مشکی که تکان داده می‌شود، کوچکترین سستی آن را تباه می‌کند و کوچکترین فردی آن را وارانه می‌نماید. آنگاه فرمود: طلحه و زبیر را چه می‌شود؟ خوب بود سالی یا حداقل چند ماهی صبر می‌کردند و حکومت مرا می‌دیدند آنگاه تصمیم می‌گرفتند، آنان طاقت نیاوردند برعلیه من شوریدند. آن حضرت در این فراز تصریح می‌کنند که صبر برای جلوگیری از تفرقه و ایجاد اتحاد میان مسلمانان مهم‌تر از هر چیز دیگر می‌باشد.
من اختلاف را دوست ندارم
در قضیه شورا چون عباس می‌دانست که نتیجه چیست از حضرت علی(ع) درخواست کرد که در این جلسه شرکت نکنند! اما آن حضرت با اینکه نظر عباس را از لحاظ نتیجه تایید کردند، پیشنهاد وی را نپذیرفته و پاسخ دادند: «انی اکره الخلاف » من دوست ندارم میان مسلمانان اختلاف ایجاد شود؛ بنابراین عباس گفتند: پس با آنچه که دوست نداری مواجه می‌شود . و در عالم خارج نیز همان که عباس پیش بینی کرده بودند شد، اما حضرت علی(ع) به خاطر جلوگیری از ایجاد اختلاف در میان مسلمین کاری را که به صلاح امت اسلامی بود انجام دادند و وحدت کلمه امت را خدشه‌دار نکردند. 
سلامت دین، اساس اسلام است
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه آورده که یکی از فرزندان ابولهب اشعاری مبتنی بر فضیلت و ذی حق بودن امام علی و ذم مخالفانش سرود، آن حضرت او را از سرودن این‌گونه اشعار – که در واقع نوعی تحریک بود و باعث ایجاد اختلاف و دشمنی می‌شد - منع کردند و فرمودند: «سلامۀ الدین احب الینا من غیره » برای ما [اهل بیت نبوت] سلامت اسلام و اینکه اساس اسلام باقی بماند از هر چیز دیگر محبوب تر و با ارج تر است .
از ایجاد تفرقه بپرهیزید
در جاهای دیگر از کلمات حضرت علی(ع) نیز به صراحت از تفرقه نهی شده است، بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص)، هنگامی که عباس و ابوسفیان در صدد بیعت با آن حضرت بودند، ایشان فرمودند: «شقوا امواج الفتن بسفن النجاۀ و عرجوا من طریق المنافرۀ و ضعوا عن تیجان المفاخرۀ» امواج دریای فتنه را با کشتی‌های نجات بشکافید، از راه خلاف و تفرقه دوری گزینید و نشانه‌ها تفاخر بر یکدیگر را از سر بر زمین نهید . 
سکوت به خاطر اصلاح امور مسلمین
در شورای شش نفری و هنگامی که حضرت علی(ع) می‌خواست با عثمان بیعت کند فرمودند: «لقد علمتم انی احق الناس بها من غیری و والله لاسلمن من سلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جور الا علیّ خاصۀ »
شما خود می‌دانید که من از همه برای خلافت شایسته‌ترم به خداوند سوگند تا زمانی که کار مسلمانان روبه راه باشد و تنها بر من جور و جفا شده باشد مخالفتی نخواهم کرد .

مصیبتی بزرگ به خاطر یاری نکردن اسلام
هنگامی که حضرت علی(ع) مالک اشتر را برای امارت، راهی مصر می‌ک‌نند نامه‌ای برای مردم مصر می‌نویسد و در آن جریان صدر اسلام را شرح می‌دهد و در ضمن آن می‌فرمایند: 
«فأمسکت یدی حتى رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون إلى محق دین محمد صلى الله علیه وآله، فخشیت إن لم أنصر الاسلام وأهله أن أرى فیه ثلما أو هدما تکون المصیبة به علی أعظم من فوت ولایتکم التی إنما هی متاع أیام قلائل یزول منها ما کان کما یزول السراب » من از ابتداء دستم را پس کشیدم، تا آنکه دیدم گروهی از مردم از اسلام برگشتند (مرتد شدند ) و مردم را به محو دین محمد دعوت می‌کنند، ترسیدم که اگر در این موقع حساس اسلام و مسلمین را یاری نکنم خرابی یا شکافی در اساس اسلام پیش می‌آید که مصیبت آن بر من از مصیبت از دست رفتن چند روزه خلافت بسی بزرگتر خواهد بود، به همین خاطر صبر کردم .
یا فاطمه: سخن جز این نیست!
ابن ابی‌الحدید در ذیل خطبه211، این داستان معروف را نقل می‌کند: روزی حضرت فاطمه(س) علی(ع) را دعوت به قیام می‌کرد، در همین هنگام صدای مؤذن بلند شد که می‌گفت: «اشهد ان محمداً رسول الله»، آن حضرت خطاب به دخت نبی اکرم(ص) فرمودند: آیا می‌خواهی این فریاد خاموش شود‌؟ پاسخ دادند: نه خیر، بیان کردند: سخن من جز این نیست و برای بقاء اسلام – با اتحاد و همدلی – باید صبر کرد . 
آخرین سفارش امام علی(ع)
حضرت علی بعد از اینکه ضربت خوردند تا زمان شهادت سخنان و وصایایی را بیان فرمودند، ایشان در آخرین وصیت خود راجع به وحدت میان مسلمین فرمودند: «فرزندم حسن، تو را و جمیع خاندان و فرزندانم و هر کس از امروز تا پایان جهان که این نوشته به او می‌رسد سفارش به تقوا می‌کنم و اینکه کوشش کنید اسلام را تا دم آخر برای خود کنید، همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید، از پیامبر خدا(ص) شنیدم که «اصلاح میان مردم از اینکه همیشه نماز بخوانید و روزه بگیرید، با فضیلت تر است و چیزی که این امت را هلاکت می‌کند فساد کردن و دو به هم زدن است «...فرزندانم شما را سفارش می‌کنم به مهربانی با یکدیگر و کمک یکدیگر بروید و شما را بر حذر می‌دارم از تفرقه و قطع علاقه با یکدیگر». 
محبت اهل بیت(ع) نزد اهل سنت
ازجمله اشکالات و موانعی که در باب تقریب مذاهب و وحدت اسلامی وجود دارد این است که خداوند محبت داشتن به اهل بیت(ع) را بر هر مسلمانی واجب کرده است، و در گزارهای دینی راجع به این مهم روایات فراوانی وارد شده است – علاوه بر اینکه آیاتی از قرآن کریم نیز بر آن تصریح دارد – و از آنجا که اهل سنت نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) محبتی ندارند همبستگی با آنان نه تنها لازم نیست، بلکه همکاری با دشمن اهل بیت عصمت می‌باشد؛ در اینجا لازم به ذکر است که باید ما بین ولایت امری اهل بیت(ع) و محبت آنان تفاوت گذاشت؛ بله اهل سنت آن‌گونه که شیعه برای خاندان نبوت مقام و قرب بیان کرده‌اند و برای آنها ولایت امری قائل هستند را قبول ندارند، اما این دلیل بر دشمنی آنان با اهل بیت نبوت(ص) نمی‌باشد، بلکه آن‌ها نیز همانند شیعه محبت داشتن آنها را لازم و ضروری می‌دانند و در احادیث و گفتار آنها بر این امر تصریح شده است. شهید مطهری با استناد به آیه شریفه «ذَلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ (شوری/٢٣) «این است آنچه خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‌اند به آن مژده مى‌دهد. [اى پیامبر]، بگو: من از شما بر این [رسالتم] هیچ مزدى جز مودّت با نزدیکانم نمى طلبم. و هر کس کار نیکى انجام دهد. براى او در نیکى آن مى‌افزاییم. به یقین، خدا بسیار آمرزنده و سپاسگزار است ».
تصریح می‌کند: «مراد از قربی هر که باشد مسلماً از برجسته ترین مصادیق آن، علی(ع) است» . ایشان در ادامه بحث خود دیدگاه‌ها و احادیثی را از اهل سنت ذکر می‌کند که بیانگر این موضوع است که اهل بیت عصمت(ع) نه تنها در میان شیعیان، بلکه اهل سنت نیز برای آنها احترام و ارزش فراوانی قائل هستند و محبت داشتن به آنها را امری واجب می‌دانند. در این مختصر- به خاطر اهمیت موضوع – مواردی را که استاد شهید ذکر کرده است اشاره می‌شود.

منبع : ایسکانیوز

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohamadhasan abdimaleki

چرا خداوند گناه ابلیس را بعد از آن همه عبادت نبخشید؟!




در قرآن کریم آمده است که خداوند، ابلیس را پس از آن همه عبادت، فقط به خاطر امتناع از یک سجده، معذب کرد. چرا از او نگذشت؟ او که ارحم الراحمین است.

توحید در الوهیت یعنی اینکه تنها در برابر او سر به خاک بگذاریم و در مقابل هیچ کس دیگری سر به خاک فرو نبریم. اله یعنی معبودِ واحد. توحید در الوهیت یعنی توحید در معبود، یعنی من جز خدای واحد، هیچ کس دیگری را نمی‌پرستم. شیطان لعین و رجیم این‌گونه بود. یعنی توحید در الوهیت را داشت، او گفت من نمی‌خواهم غیر تو را بپرستم. اجازه بده من تنها در برابر تو سر به خاک بگذارم. بنابر این او از این امتحان سربلند بیرون آمده بود. اما یک مطلب دیگر وجود داشت و آن مرحله دوم توحید بود که آخرین مرحله است. کسی که آن توحید را بپذیرد، توحیدش تمام است و موحد است. اوست که موحدِ مقبول و فرمان‌بر است.

توحید در ربوبیت یعنی قبول اینکه قانون، قانونِ خداوند است. من جز در برابر قانون خداوند، در مقابل قانون دیگری سر فرود نمی‌آورم. هر چه او گفته می‌پذیرم و اطاعت می‌کنم. شیطان اله واحد را پذیرفته یعنی توحید در الوهیت داشت اما قانون خداوند متعال را نپذیرفت. خدای متعال فرموده بود آدم را سجده کن، اما شیطان از این امر سر باز زد و قانونی را که خداوند فرموده بود، قبول نکرد. ابلیس ربّ واحد را نپذیرفته بود.

برخی از مردم، گناه خویش و دیگران را دانه‌ای، زمانی یا (به قول معروف کیلویی) محاسبه می‌کنند! مثلاً می‌گویند: فقط یک یا ده بار این گناه را انجام دادم و یا طول مدت گناه من فقط یک ساعت، یا 70 سال بود، پس چرا چنین نتیجه (عذاب) سنگینی دارد؟! اما محاسبه‌ی خدا چنین نیست. خدا هم گناه را می‌بیند و هم آثار آن تا آخر الزمان را می‌بیند و همه را در نامه‌ی اعمال هر کس ثبت و نزد امام زمان هر عصری [و لوح محفوظ] احصاء می‌نماید:

«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس، 12)

ترجمه: البته این ماییم که مرده‏ ها را زنده مى‏کنیم و آنچه را از پیش فرستاده ‏اند (از عمل‏هاى حال حیات) و آثار (پس از مرگ) آنها را مى‏ نویسیم، و همه چیز را در امام آشکار به طور فراگیر برشمرده‏ ایم.

پس وقتی فرد می‌گوید: من فقط یک دروغ گفتم، یا ...، خبر ندارد که دروغش چه آثار سوء و مستمری گذاشته است. چه سرنوشت‌هایی در طی نسل‌ها را تغییر داده است؛ و همین‌طور است بزرگی گناه یک سجده نکردن ابلیس.

گناه، یعنی سرپیچی از فرمان خدا که در نظام آفرینش، نتیجه‌اش هلاکت و فلاکت (معذب شدن) عبد است. پس هیچ گناهی، کم یا کوچک نیست. چنان چه امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: «بزرگ‌ترین گناه آن است که صاحبش (مرتکبش) آن را کوچک بشمارد».

اخراج ابلیس به خاطر تکبرش بود
همه جا چنین بیان می‌شود که "ابلیس به خاطر سرپیچی از فرمان رب در سجده به آدم، از بهشت اخراج شد و برای همیشه ملعون (دور از رحمت) گردید."

بله، این گناه عملی ابلیس بود، اما در اصل به خاطر ارتکاب به این گناه اخراج نگردید، بلکه گناه بزرگ‌تری داشت که عامل و سبب این سرپیچی شد و آن گناه اعتقادی است که به مراتب از گناه عملی سنگین‌تر و مهلک‌تر است.

حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: فاعتبروا بما کان من فعل الله بابلیس اذا حبط عمله الطویل و جهده الجهید و کان قد عبدالله سته آلاف؛ پند و عبرت گیرید به آنچه خداوند با ابلیس رفتار کرد، در آن هنگام که اعمال و عبادات طولانى و تلاش و کوشش هاى او را که شش هزار سال بندگى خدا کرده بود به ساعتى تکبر ورزیدن بر باد داد.(نهج البلاغه، خطبه 192)

دقت شود که انسان بسیار مرتکب خطا، گناه و حتی عصیان می‌گردد. اما هیچ گناهی بدتر از "تکبر و خودبزرگ‌بینی" نیست.

بله، خداوند متعال، ارحم الراحمین است، اما انسان باید طالب رحمت و مغفرت باشد که مشمول آن گردد. پذیرش توبه وقتی است که گناهکار به گناهش اذعان کند و طلب بخشش نماید، نه این که انتظار داشته باشد، در عین حال ارتکاب به گناه، ادعای حق به جانبی و تکبر و گردن کشی، مشمول توبه و رحمت نیز بشود.

ابلیس، هیچ گاه پشیمان نشد؛ نه تنها طلب بخشش و توبه نیز نکرد، بلکه تکبر و گردن کشی هم کرد، پس اخراج و معذب شد.

ما نیز باید دقت کنیم که اگر فریب ابلیس و جنود او از شیاطین جنّ و انس یا فریب نفس اماره خویش را خوردیم و در پیشگاه الهی دچار معصیت شدیم، دیگر با تکبر و گردن کشی بیشتر فریب نخوریم. بلکه بگوییم: خدایا! یا ارحم الراحمین، یا غفار الذنوب، یا ستّار العیوب، یا سریع الرضا، ببخش، اشتباه کردم. خدا می‌خواهد انسان به تنزه و سبوحیت خداوند سبحان از یک سو، و به ضعف‌ها و خطاهای خود از سوی دیگر پی ببرد، تا در صدد جبران برآید و رشد کند. پس باید بگوید:

«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (الأنبیاء، 87)

ترجمه: (اى خدا) جز تو معبودى نیست، تو (از هر عیب و نقصى) منزه و پاکى، حقّا که من از ستمکاران بودم (زیرا عملى که نتیجه‏ اش نقص بهره من بود بدون توجه به جا آوردم).

باید از ته دل و با باور و اخلاص چنین بگوید، تا پاسخ آید:

«فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنجِی الْمُوْمِنِینَ» (الأنبیاء، 88)؛ پس ما خواسته او را برآوردیم و او را از اندوه (آن گرفتارى عظیم) نجات بخشیدیم، و ما این گونه مومنان را نجات مى‏ دهیم.

منابع:
sedayeshia.com
askquran.ir
x-shobhe.com
tebyan.net
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohamadhasan abdimaleki

در ابتدا و انتهای روز، قرائت کدام سوره‌ها مستحب است؟

                                                                                                                 

قرآن کریم مهمّ ‌ترین حجّت خداوند بر بندگان و ترنّم آوای ایمان در گوش جان انسان‌ها است. انس با قرآن کریم و تلاوت آن اثرات ثمربخش بر زندگی انسان دارد. به طوری که در گفتار معصومین ـ علیهم السّلام ـ و آیات قرآن کریم به قرائت و تلاوت بسیار، توصیّه شده است. « و َرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا  »[1] و « فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ  »[2]


رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ خطاب به ابوذر فرمود: «بر تو باد تلاوت قرآن و بسیار یاد خدا کردن، زیرا موجب بلند آوازگی تو در آسمان و نورانیّت تو در زمین است.»[3] حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «هر کس با تلاوت قرآن انس بگیرد، دوری دوستان او را هراسان نکند.»[4]

استحباب سوره های مختلف در زمان های گوناگون:
اگر چه درهای رحمت الهی همواره به سوی بندگانی که صادقانه و مخلصانه او را می‌خوانند، باز است و همیشه می‌شود با تلاوت قرآن کریم با خدا ارتباط برقرار کرد، امّا امامان معصوم به بعضی از زمان‌ها و مکان ها عنایت بیشتری داشته‌اند. و کسب ثواب و فیض بیشتر را در آن زمین و زمان خاص یادآوری کرده‌اند. از جمله این اوقات می‌توان به ماه مبارک رمضان، شب‌های قدر، روز عرفه، روزهای عید فطر، قربان، غدیر، شب‌های جمعه و... اشاره کرد.


همان طور که گفته شد، تأکید معصومین ـ علیهم السّلام ـ انس گرفتن و همنشینی با زلال وحی است. لکن برخی از سوره‌ها برای قرائت در نمازهای واجب و نافله، برخی در اواخر شب، دسته‌ای دیگر به هنگام طلوع فجر و قسم دیگر در تمام ساعات شبانه روز توصیّه شده است.

سوره‌های مناسب انتهای شب:
سوره ی انعام: از ابن عباس روایت شده است که هر کس سوره‌ی انعام را هر شب بخواند، روز قیامت از ایمن شدگان می‌باشد و روی آتش به چشم خود نمی‌بیند.[5]


سوره ی یوسف: هر کس سوره‌ ی یوسف را هر شب بخواند، خداوند عزّوجلّ او را محشور فرماید، در حالی که جمال او مانند جمال یوسف باشد و فزع روز قیامت به او اصابت نمی‌کند.[6]
سوره ی اسراء: شیخ صدوق از حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت نموده که ایشان فرموده‌اند: هر کس در هر شب جمعه سوره ی اسراء را بخواند؛ نمی‌میرد تا آن که حضرت قائم ـ علیه السّلام ـ را درک نماید و از اصحاب آن حضرت باشد.[7]


سوره ی کهف: هر کس هر شب جمعه، سوره ی کهف را بخواند نمی‌میرد، مگر شهید و خداوند او را با شهدا مبعوث می‌فرماید.[8]


سوره ی فرقان: در روایت آمده است که حضرت ابی الحسن ـ علیه السّلام ـ به اسحق بن عمار فرمود: قرائت سوره ی فرقان را رها مکن، به درستی که هر کس هر شب این سوره را بخواند خداوند او را ابداً عذاب نمی‌فرماید و از او حساب نمی‌کشد.[9]


سوره ی لقمان: شیخ صدوق از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت نموده: هر کس سوره ی لقمان را هر شب بخواند خداوند ملائکه‌ای را موکّل می‌فرماید تا او را در آن شب از ابلیس و لشکریانش حفظ نماید تا آن که صبح نماید.[10]


سوره ی سجده: حسین بن ابی العلاء، از حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت نموده که فرموده‌اند: هر کس در هر شب جمعه، سوره ی سجده را بخواند، خداوند کتاب او را به دست راستش می‌دهد و او را از آن چه در آن بوده محاسبه نمی‌فرماید.[11]


سوره ی ذاریات: داوود بن فرقد از مولایمان امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت نموده کسی که سوره ی ذاریات را در شب بخواند، خداوند معیشت او را اصلاح کند و روزی واسع بر او آورده و نور برای او در قبرش قرار دهد.[12]


سوره ی حجرات: حسین بن ابی العلاء از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت نموده که فرموده‌اند: کسی که سوره ی حجرات در هر شب بخواند از زوّار حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌باشد.[13]


سوره ی واقعه: از زید شحّام روایت شده است که امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: هر کس در هر شب پیش از خواب سوره ی واقعه را قرائت کند محشور می شود در حالی که چهره‌اش چون ماه شب چهارده تابان باشد.[14]


سوره ی مؤمن: از ابی الصّباح کنانی روایت شده است: امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: هر کس در هر شب سوره ی مؤمن را قرائت کند، خداوند گناهان گذشته‌ی او را و آن چه در جوانی مرتکب شده و آن چه در پیری، همه را بیامرزد، و کلمه تقوی و خداترسی را ملازم و همدم او گرداند، و آخرتش را بهتر از دنیایش قرار دهد.[15]


سوره‌های مناسب ابتدای روز:
توحید: از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ روایت شده است کسی که در عقب نماز صبح یازده مرتبه سوره ی قل هو الله احد بخواند، در آن روز گناهی او را اصابت نمی‌کند. اگر چه شیطان (برای اجبار نمودن او به گناه) خود را خوار نماید.[16]


علق: سلیمان بن خالد از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت نموده کسی که در روز «اقرا باسم ربک» بخواند و سپس در آن روز از دنیا برود شهید از دنیا می‌رود.[17]


انسان: عمرو بن جبیر عزرمی از پدرش از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت نموده که فرمودند: هر کس سوره ی «هل اتی علی الانسان» را در هر صبح پنجشنبه بخواند خداوند او را با حور العین تزویج می‌کند.[18]


حشر: از حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت شده است که فرمودند: هر کس هنگام صبح سه مرتبه بگوید « اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» و سه آیه آخر سوره حشر را بخواند خداوند هفتاد هزار ملک را موکل می‌فرماید، برای او دعا نمایند.[19]


یس: از حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت است که فرمود: به درستی برای هر چیزی قلبی می‌باشد و قلب قرآن «یس» است. پس کسی که در هنگام روز (اوّل روز) سوره ی یس را بخواند، در آن روز از محفوظین و مرزوقین خواهد بود.[20]


================================


پی نوشت ها:
[1] . مزمّل: 73/4.
[2] . مزمّل: 73/20.
[3] . صدوق، خصال، تصحیح  علی اکبر غفاری، نشر جامعه مدرسین، چاپ اول، ج 2، ص 525، ح 13.
[4] . عبدالواحد بن محمد، تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق مصطفی درایتی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، بی‌تا، ص 112.
[5] . ثواب الاعمال، ترجمه علی اکبر غفاری، نشر صدوق، چاپ هفتم، 1363، ص 236.
[6] . همان، ص 238.
[7] . همان، ص 240.
[8] . همان، ص 241.
[9] . همان، ص 245.
[10] . همان، ص246.
[11] . همان، ص 247.
[12] . همان، ص 260.
[13] . همان، ص 259.
[14] . همان، ص 263.
[15] . همان، ص 254.
[16] . همان، ص 287.
[17] . همان، ص 278.
[18] . همان، ص 272.
[19] . همان، ص 265.
[20] . همان، ص 249.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohamadhasan abdimaleki

اصول و روش‎های مقابله با جنگ نرم


با بهره گیری از سازوکارهای مختلف، هم می توان از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کرد و هم می توان با مداخله های مؤثر، دامنه اثرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن ها را کاهش داده و یا از میان برد. 

برخی از اصول و روش های مقابله عبارتند از:

١- تبدیل جنگ نرم دشمن به فرصتی برای افزایش قدرت نرم 
هر ملتی و کشوری دارای منابع قدرت نرم است که شناسایی و تقویت و سازماندهی آن ها می تواند براساس یک طرح جامع تبدیل به یک فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود.
به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ایران را می توانیم «ایدئولوژی اسلامی»، «قدرت نفوذ رهبری»، «حماسه آفرینی ها» و «درجه بالای وفاداری ملت به حکومت» بدانیم که در راهپیمایی ده ها میلیونی در ٢٢ بهمن امسال در سراسر کشور، برای طراحان جنگ نرم پیامی روشن داشت. 

همچنین از منابع قدرت نرم ملت ایران می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- در اختیار داشتن افراد دانشمند، خلاق و باهوش؛
- داشتن تحصیل کردگان زیاد؛
- تراز بالای دانایی و نرخ سواد دانشگاهی؛
- اراده و عزم ملی برای پیشرفت و آبادانی کشور؛
- وجود اقشار مختلف با انگیزه و دارای شوق که از روحیه ملی و حماسی برخوردارند.

٢- خلع سلاح روانی اپوزیسیون
اپوزیسیون همواره در پی آن است تا با شعارهای جذاب و وعده بهبود شرایط زندگی، توده مردم را جذب کند.
چنان چه نظام حاکم چنین شرایطی را بر شهروندانش فراهم سازد، زمینه جذب مردم توسط اپوزیسیون را از میان برداشته و جنگ روانی دشمن
خنثی می شود.

٣- گسترش دامنه و شمول فعالیت های فرهنگی و افزایش محصولات فرهنگی تأثیرگذار بر جامعه و جوانان
نبرد فرهنگی را با نبرد فرهنگی می شود پاسخ داد.
از سوی دیگر، یکی از عرصه های جهاد که امروز همه نخبگان فکری، هنرمندان، روشنفکران و بسیجیان بایستی وارد آن شوند، عرصه جهاد و مقابله با افکار و فرهنگ غلط انحرافی است.

٤- استفاده از دیپلماسی عمومی
یکی از منابع قدرت نرم و نیرومند هر کشوری استفاده از دیپلماسی عمومی در صحنه بین المللی است. به همین سبب، اگر دولتی مقتدر از مؤلفه ها و عناصر دیپلماسی عمومی به درستی و به موقع توسط دیپلمات های زبده، آگاه به تغییر و تحولات جهانی استفاده کند، قدرت نرم را تقویت کرده و از سوی دیگر بر توانایی خود جهت مقابله با جنگ نرم می افزاید. برعکس، اگر در چندین کشور جهان فاقد سفیر باشد، از این ابزار قدرت نرم غفلت
ورزیده است.

٥- استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیت ها
اقلیت های جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابری، مستعد مخالفت ورزی علیه نظام حاکم هستند و دشمنان فرامنطقه ای یکی از میدان های فعالیت خود را در کشورهایی که دارای تنوع قومیت هاست، قرار می دهند.
اما زمانی که نظام مستقر با انجام راهبردهای مناسب در مناطق محروم و دور از مرکز و اختصاص بودجه های لازم در قالب طرح های توسعه همه جانبه خصوصا طرح های اشتغال زا و به کارگیری مدیریت های توانمند در این مناطق و با روحیه جهادی و بسیجی مشغول خدمت به مردم شدند، می توانند آن احساس را کم کنند یا از میان بردارند.

٦- عملیا
ت روانی متقابل
در مقابله با جنگ نرم نبایستی منفعلانه عمل کرد. عاملان تهدید نرم از انواع تبلیغات، فنون مجاب سازی روش های نفوذ اجتماعی و عملیات روانی به منزله روش های تغییر نگرش ها، باورها و ارزش های جامعه هدف استفاده می کنند. انجام تبلیغات هوشمندانه، سریع با قدرت منطق و اندیشه و احاطه ذهنی بر مخاطبان جنگ نرم می تواند یکی از روش های مقابله باشد.

 

 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohamadhasan abdimaleki

۳۰جمله کوتاه از مقام معظم رهبری درباره جنگ نرم


این جنـگ نرم،شما جوانهای دانشجـو ، افسران جوان این جبـهه اید…شـرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه ی جنگ نرم، یکی اش نگاه خوشبینانه وامیدوارانه است خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است. در میدان تنظیم شـده ی از سوی دشمـن بـازی نکنیـد…. چـون چه ببریـد ، چه ببازیـد ، به نفـع اوست. امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است. تهاجم فرهنگـی انجـام می گیـرد تا فرهـنگ خـودی را ریـشـه کن کنـد…

۱- این جنگ نرم ، شما جوانهای دانشجو ، افسران
جوان این جبهه اید…

 

۲-شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه ی جنگ
نرم ، یکی اش نگاه خوشبینانه وامیدوارانه است

 

۳-خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن
، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.

 

۴-در میدان تنظیم شده ی از سوی دشمن بازی
نکنید…. چون چه ببرید ، چه ببازید ، به نفع اوست.

 

۵-امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم
دشمن است

 

۶-در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است
که هنر را تمام عیار و با قالبی مناسب به میدان آورد تا اثرگذار شود


۷-جنگ نرم، صحنه رویارویی دروغ های بزرگ
باواقعیت های تردیدناپذیراست.

 

۸-دراین جنگ نرم،کافی است هواداران جبهه حق بیدارباشندو بیکار ننشینند چراکه زبان حق همیشه مؤثرتراز زبان باطل است.

 

۹-فرهنگ یک سیستم است و دارای انواع و اجزائی
است و مهندسی فرهنگ به عنوان یک مهندسی سیستم باید انجام پذیرد

 

۱۰- فرهنگ یک جامعه، اساس هویت آن جامعه
است

 

۱۱-جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دلها و ذهنهاى
مردم

 

۱۲-یکى از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم
را در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند

 

۱۳-در جنگ روانى و آنچه که امروز به او جنگ نرم
گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهاى معنوى مى‌‌آید که آنها را منهدم
کند؛

 

۱۴-مؤثرترین سلاح بین‌‌المللى علیه دشمنان و
مخالفین، سلاح تبلیغات است؛

 

۱۵-من برنامه های استکبار جهانی علیه ملت ایران
را در سه جمله خلاصه می کنم اول: جنگ روانی، دوم جنگ اقتصادی و سوم: مقابله با
پیشرفت و اقتدار علمی

 

۱۶-کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته
باشند، متوجه مسأله تهاجم فرهنگی خواهند شد

 

۱۷-کار فرهنگی در ایران اسلامی مسأله ای است که
نمی توان لحظه ای از آن غفلت کرد.

 

۱۸-مقابله آمریکا با جمهوری اسلامی ایران عملاً
در استمرار جنگ روانی با نظام و ملت ایران، معنا پیدا می کند.

 

۱۹-دشمنان جمهوری اسلامی ایران باورهای سیاسی و
دینی و نیز عادات حسنه ملت ما را با تکیه بر ابزارهای فرهنگی هدف گیری کرده
اند

 

۲۰-اکنون فرهنگ اسلام ناب که انقلاب اسلامی
براساس آن بنیان نهاده شده است، دقیقاً هدف تهاجم دشمنان اسلام قراردارد

 

۲۱-برای مقابله اصولی و برنامه ریزی شده با این
تهاجم دشمن، لازم است مدیریت متمرکز و هدایت کننده ای در امور فرهنگی به وجود
آید

 

۲۲-شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای
رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد.

 

۲۳-هدف از عملیات روانی دشمن، تضعیف روحیه ملت
ایران و نشانه ای از استیصال دولتمردان آمریکایی است،

 

۲۴-شکی نیست که امروز امواج تبلیغاتی پیچیده و
درهم تنیده ی عالم، علیه اسلام متمرکز شده است.

 

۲۵-گستره تهاجم فرهنگیِ جبهه استکبار، همه
کشورهای دنیا است اما در این تهاجم مهمترین هدف، نظام جمهوری اسلامی است

 

۲۶-در تهاجم فرهنگی، هدف، ریشه کن کردن فرهنگ
ملّی و ازبین بردن آن است

 

۲۷-تهاجم فرهنگی انجام می گیرد تا فرهنگ خودی را
ریشه کن کند

 

۲۸-فرهنگ مایه اصلی هویت ملت هاست

 

۲۹-فرهنگ یک ملت است که می تواند آن ملت را
پیشرفته، عزیز، توانا، عالم، فناور، نوآور و دارای آبروی جهانی کند.

 

۳۰-در تهاجم معنوی ، تهاجم فرهنگی ، تهاجم نرم،
شما دشمن را در مقابل چشمتان نمی بینید هوشیاری لازم است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohamadhasan abdimaleki

ابزار های جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران


                   
  
   تصور وقوع جنگ نرم و صورت انجام آن، بدون شناخت ابزارهای مورد کاربرد در اجرای آن ممکن نیست. به عبارت دیگر، جنگ نرم ابزارها و الزامات کاربردی‌ای دارد که امکان وقوع آن را ممکن می‌سازد. اساساً همین ابزارهاست که یکی از وجوه برجسته و نقطه تمایز آن با جنگ سخت با همان معنای متعارف از جنگ است. اگر بخواهیم به مهم‌ترین ابزار قابل کاربرد در جنگ نرم اشاره کنیم، بی‌گمان رسانه‌ها،1 اعم از مجازی و واقعی (مطبوعات و مجلات، خبرگزاری‌ها، رادیو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت) مهم‌ترین شاخص و ابزار قابل استفاده در جنگ نرم است. 
الف) رادیو: رادیو از جمله قدیم‌ترین رسانه‌ها با قابلیت پخش و انتشار از ورای مرزها، و با گستره‌ وسیع از مخاطبان است که در صد سال گذشته، نقش مهمی در شکل‌دهی به افکار عمومی و تقابل رسانه‌ای میان کشورها، گروه‌ها و جمعیت‌ها داشته است. فعالیت رادیو آزادی در زمان جنگ سرد که بر ضد بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی فعالیت می‌کرد، یکی از گسترده‌ترین و مهم‌ترین ابزارهای رسانه‌ای بود که اهداف تبلیغاتی ایالات متحده را در خدمت جنگ نرم پیش می‌برد؛ به طوری که برخی از صاحب‌نظران از تأثیر جدی آن بر فروپاشی شوروی نام برده‌اند. یا چنان‌که رادیو BBC  و صدای امریکا با ده‌ها سال پیشینه فعالیت رسانه‌ای، به ویژه رادیو BBC، گاه به بیش از سی زبان زنده دنیا و از جمله زبان فارسی برنامه پخش می‌کنند.
در واقع، رادیو یکی از ابزارهای اصلی در جنگ نرم است. بنابراین، کشوری مثل ایران باید شبکه‌های رادیویی داخلی و خارجی خود را افزایش دهد و روی برنامه‌های رادیویی و افزایش جذابیت آن برای جوانان و دیگر قشرهای جامعه کار کند و از این راه، از تأثیر برنامه‌های رادیویی کشورهای غربی، به ویژه امریکا و انگلستان بکاهد. 
ب) رسانه ملی: امروزه برنامه‌های تلویزیون ملی هر کشور، به دلیل جذابیت‌های ویژه تصویری، به یکی از پرمخاطب‌ترین رسانه‌های جدید تبدیل شده است. امکان پخش برنامه‌های متنوع با قابلیت‌های جلب‌کننده، این رسانه‌ها را به ابزار مهمی در جذب مخاطب و به تبع آن، جهت‌دهی به افکار عمومی تبدیل کرده است تا جایی که «با ظهور شبکه Eueronews در رقابت با شبکه‌های CNN در امریکا و Skynews در انگلستان، و نیز آغاز به کار شبکه‌های عمومی متعدد در دیگر نقاط جهان، اشتهای بی‌پایان برای ارائه اخبار تلویزیونی، روز به روز مقیاس جهانی‌تری پیدا می‌کند. گسترش شبکه‌های تلویزیونی، به کشورهای قدرتمند کمک کرد تا از آن در راستای اهداف خویش در عرصه بین‌المللی استفاده کنند».
درباره نقش رسانه ملی و کارکرد آن در افزایش فرهنگ عمومی و هم‌بستگی ملی، در فصل بعد به طور کامل توضیح خواهیم داد، ولی به طور خلاصه، رسانه ملی، یکی از مهم‌ترین ابزارهای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن به شمار می‌آید. مدیران و دست‌اندکاران صدا و سیما می‌توانند با ساخت و تهیه برنامه‌های اصولی و از قبل کار شده، اثر تهاجم فرهنگی دشمن را در عرصه جنگ نرم کمتر کنند. 
ج) ماهواره: با گسترش روزافزون فناوری و توسعه ارتباطات، ماهواره‌ها به بخش عمده‌ای در تحکیم و توسعه زیربناها و ساختارهای ارتباطات و اطلاعات تبدیل شده‌اند. ازاین‌رو، اگر گفته می‌شود قرن بیست و یکم، قرن ماهواره‌هاست، بی‌مبنا نیست؛ چرا که امکانات و قابلیت‌های گسترده این فناوری، آن را به عامل عمده‌ای برای دگرگونی در زندگی اجتماعی تبدیل کرده است. 
اهمیت ماهواره‌ها در تغییر و تحولات اجتماعی به گونه‌ای است که کاربرد ماهواره‌ها در جنگ نرم، به عاملی مهم در سرعت بخشیدن به تحقق اهداف تبدیل شده است؛ به طوری که یکی از بزرگ‌ترین منابع و ابزارهای جنگ نرم، توانایی در بهره‌گیری از شبکه‌های ماهواره‌ای است که به وسیله آن بتوان افکار عمومی و فرهنگ عمومی را دستخوش تغییر در نگرش‌ها، باورها و رفتارها کرد. 
ماهواره نیز یکی از ابزارهای جنگ نرم است. وظیفه دولت در این باره، ساخت ماهواره‌های جدید و پیشرفت در بخش فناوری هوا و فضاست. در حال حاضر، قدرت‌های بزرگ با در دست گرفتن بخش عمده فضا و فرستادن انواع ماهواره‌ها به آسمان، تسلط بسیار زیادی بر اطلاعات و فناوری‌های مدرن و در نتیجه، فرهنگ دیگر کشورها دارند. 
د) اینترنت:امروزه اینترنت به یکی از گسترده‌ترین و پرابعاد‌ترین رسانه‌های ارتباطی تبدیل شده است. رسانه‌ای که هم نوشتاری است، هم گفتاری، و هم به واسطه آن می‌توان آموزش دید و هم اخبار و اطلاعات متنوعی در آن یافت. ازاین‌رو، در مباحث جنگ نرم، بهره‌گیری از فضای سایبری و مجازی، عنصری مهم و اثرگذار است. 
همان‌گونه که گفتیم، ابزارهای جنگ نرم متنوع و متعدد است و هر کدام قابلیت‌های ویژه‌ای دارد، که امکان متناسب با ظرفیت خود را برای بهره‌گیری در جنگ نرم در اختیار عاملان آن قرار می‌دهد. اما در مباحث جنگ نرم، دو رسانه به نسبت جدیدتر و در عین حال، گسترده‌تر و با قابلیت‌های بیشتر، یعنی اینترنت و ماهواره اهمیت بیشتری دارند؛ چرا که قدرتِ درنوردیدن مرزها و عبور از بسیاری از موانع، و خیل گسترده و سطوح گوناگون مخاطبان و امکان ارائه برنامه‌های جذاب و متنوع به علاوه قابلیت‌های دیگر، آنها را به مهم‌ترین ابزار در خدمت برای قائلان و عاملان جنگ نرم تبدیل کرده است. این ابزارها می‌توانند با برنامه‌های متنوع و جذاب خود، انسجام نظام اجتماعی و هویت ملی یک کشور را از بین برند. 
بنابراین، در شرایطی که نظام اجتماعی با افول قدرت هویتی روبه‌رو می‌شود، طبعاً‌ نیرویی که بتواند هویت‌های پراکنده را سازمان‌دهی کند و از همه مهم‌تر، اینکه قابلیت مؤثر وحدت‌بخشی اعتقادی جامعه را داشته باشد، به عنوان محور سازمانی برای امنیت‌سازی تلقی خواهد شد؛ زیرا امنیت، مهم‌ترین هدف سیاست خارجی هر دولت شمرده می‌شود و این مسئله با حداکثر‌سازی انسجام هماهنگی دارد. انسجام اجتماعی، زمینه‌های لازم را برای حداکثر‌سازی همکاری و مشارکت گروه‌های لازم برای ایجاد امنیت فراهم می‌کند. 
با این توضیحات، سازمان‌هایی از قابلیت و قدرت نرم‌افزاری برای ایجاد انسجام اجتماعی برخوردارند که بتوانند بسترهای لازم و مناسب را برای رفتار جمعی فراهم سازند. بنابراین، رسانه صدا و سیما و همچنین رسانه‌های گروهی از این قدرت برای سازمان‌دهی مردم برخوردارند. آنها می‌توانند با تولید برنامه‌های اصولی و کار شده، موجب تقویت انسجام اجتماعی، هویت ملی و فرهنگ درونی جامعه شوند. ساخت برنامه‌های جذاب، یکی از راه‌های اصلی برای مقابله با برنامه‌های نامناسب فضاهای مجازی و ماهواره‌ها می‌تواند باشد.                                                                            
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
mohamadhasan abdimaleki